اعتراف می‌کنم که عنوان پست خیلی ظالمانه بود تا توجه شما را به آن جلب کنم. در واقع دلیلی هم وجود ندارد که بگوییم دوستداران حیوانات بایستی گوشت بخورند. همینطور دلیلی وجود ندارد که بگوییم خوردن گوشت به لحاظ اخلاقی برتر است.

همچنین، خوردن گوشت هم به لحاظ اخلاقی قابل قبول است. حتی اگر اخلاق برتر نباشد. تصمیم به خوردن گوشت نیز یک “حق” است همانند تصمیم به عدم خوردن آن. حتی اگر به این توافق برسیم که حیوانات تنها منابع غذایی طبیعی ما نیستند و نیز هم‌سالان ما بر روی کره زمین هستند که با ما زندگی می‌کنند، درد و رنج ها را تحمل می‌کنند، لذت می برند و می‌میرند، باز هم این حق برایمان محفوظ خواهد بود.

چگونه می‌توان اهمیت اخلاقی جانداران را درک کرد و با این حال خوردن آنها را توجیه کرد؟ اینجا سعی داریم دو آرگومان زیر را بررسی کنیم:

  1. خوردن گوشت در واقع چندان هم بد نیست.
  2. خوردن گوشت ممکن است بد باشد، اما پرهیز از خوردن آن چیزی را تغییر نمی‌دهد.

چرا خوردن گوشت چندان هم بد نیست؟

خوردن گوشت نیاز به کشتن حیوانات دارد و این برای اکثر گیاه خواران ناراحت کننده است. البته رفتار غیرانسانی با حیوانات در حالی که آنها هنوز زنده هستند ناگوار است، اما این دلیلی برای تبدیل شدن به یک گیاه خوار نیست. این می‌تواند دلیلی برای این باشد که در مورد گوشتی که آن را می‌خورید آگاهی بیشتری بیابید و بدانید که از کجا می آید، دلیلی برای صرف وقت با دامدار است، و یا حداقل بقال، دلیلی برای اینکه اطمینان حاصل کنید که آیا استانداردهایی برای رفاه حیوانات وجود دارد؟ کسانی هستند که با وجدانی روشن از حیوانات حمایت می‌کنند.

اگر با اندیشیدن به ظلم و ستمی که در حق حیوانات می‌شود خونتان به جوش بیاید، صادقانه و با قطعیت تمام تصمیم خواهید گرفت که هیچگاه تبدیل به یک مصرف کننده گوشت نشوید. اما این چیزی نیست که شما برای متوقف کردن خوردن گوشت نیاز دارید.

شما می‌توانید تولیدکنندگان را از لحاظ اینکه تا چه اندازه یک زندگی مناسب و معقول و مرگ سریع برای حیوانات فراهم می‌کنند، بررسی کنید. در کنار خوردن گوشت نیز می‌توان نسبت به حیوانات شفقت و مهربانی داشت.

اگر واقعیت کشتن حیوانات شما را در خوردن غذاهای حیوانی اذیت کند، ممکن است فکر کنید که گیاهخواری تنها رویکرد درست به آن است. اما تصویر بزرگتری نیز وجود دارد که می‌توانید در نظر بگیرید. حیوانات تنها برای غذا کشته نمی‌شوند، آنها هم مثل ما همیشه زنده نمی‌مانند، آنها پروش می‌یابند، بزرگ می‌شوند و برای غذا کشته می‌شوند.

موش خرمای زمینیحال شما، چون با کشتن حیوانات برای غذا موافق نیستید، تصمیم به توقف خوردن گوشت می‌کنید. در واقع شما تنها موجب توقف کشته شدن حیوانات نمی‌شوید، بلکه باعث متوقف شدن پرورش و بزرگ شدنشان نیز خواهید بود. به عبارت ساده، شما دلیل ایجاد یک بازار کوچک برای وجود آنها بودید. برای هر گاو، گوسفند، و یا مرغ که شما نمی‌خورید، به سادگی گاو، گوسفند یا مرغی وجود نخواهد داشت. بنابراین، هنگامی که مسئله اخلاق در کشتن حیوانات برای غذا بوجود می آید، به نظرم باید آن را از تمام ابعاد بررسی کرد. سوال واقعی این است که آیا پرورش حیوانات به منظور کشتن آنها برای غذا اخلاقی است؟ اگر چه سوال ما در مورد مراقبت از حیوانات است، پس از آن سوال می شود: برای آنها، یا از دیدگاه حیوانات، بهتر است وجود داشته باشند و زندگی کنند (هرچند کوتاه) و پس از آن برای غذا کشته شوند، و یا بهتر است اصلا وجود نداشته باشند؟ گرچه ما از حیوانات مراقبت می‌کنیم، اما این سوال وجود دارد که آیا بوجود آوردن حیواناتی که زندگی (کوتاهی) کنند و سپس کشتن آنها برای غذا بهتر است یا اینکه اصلا بوجود نیایند؟

خوب، حیوانات احتمالا نمی‌توانند در رابطه با عدم موجودیت‌شان بیاندیشند، بنابراین ما باید به جای آنها به این سوال جواب دهیم. اگر زندگی ارزش زندگی کردن را داشته باشد، پس بهتر است که زندگی کنند و بمیرند تا اینکه هرگز زندگی نکنند. بنابراین، اگر زندگی حیوان ارزش زندگی کردن را داشته باشد، از نظر اخلاقی برای ما انسان ها قابل قبول است که دو ارزش بوجود بیاوریم. هم حیوانی زندگی کند و هم غذای انسانی فراهم شود. البته این تصمیم را نمی‌توان برای همه حیوانات گرفت و اگر حیوان در طول زندگی اش شرایط سختی داشته باشد و شکنجه ببیند، استفاده از آن به عنوان غذا غیرمعقول و غیراخلاقی خواهد بود.

چرا گیاه خواری چندان هم خوب نیست؟

اگر شما هنوز هم به ایده مطرح شده کشتن حیوانات برای غذا علاقه ندارید، می‌خواهم بگویم گیاهخواری نیز هیچ کمکی به شما نخواهد کرد؛ اگر هم بتواند، کمک ناچیزی خواهد بود. بدیهی است که ما نیاز به خوردن چیزی داریم و اگر آن گوشت نباشد، لبنیات و تخم مرغ است و اگر آن هم نباشد میوه ها حبوبات و سبزیجات خواهد بود. اما آیا فکر نمی‌کنید برای تولید همین لوبیا و برنج و سبزیجات تعداد بی‌شماری از حیوانات کشته می‌شوند؟ قبول، ما آنها را نمی‌خوریم اما با وجود آفت‌کش‌ها و تراکتورهایی که مواد غذایی را از زمین تا دهان ما می‌رسانند، در واقع هزاران موجود بی‌گناه را نابود می‌کنیم. البته تنها تفاوت آن این است که بدن مرده آن‌ها مستقیما در خاک دفن می‌شوند.

خرگوش هاچشم انداز کشتار حشرات با آفت کش ها ممکن است برخی از گیاهخواران را اذیت نکند، و این برای من یک پارادوکس است. تئوری دانشمندان کاملا محترم است، پس اینکه حشرات موجودات حساسی نیستند و درد را حس نمی‌کند، ممکن است مبنای عینی برخی برای ایجاد تمایز اخلاقی بین کشتن شته و کشتن یک گاو باشد. با این حال، سگ دشتی، گوفر، سنجاب، خرگوش، موش کور و … که در خاک‌های کنار محصولات کشاورزی زندگی می‌کنند، بی‌شک پستاندار و دارای احساس هستند. این موجودات نیز در آرواره های یک تراکتور یا با استفاده از سموم محافظت از محصولات کشاورزی کشته می‌شوند. هیچ دلیلی نمی‌بینم که برای نشان دادن ارزش این نوشته ها، آماری از تعداد حیوانات کشته شده برای تولید گیاهان ارائه دهم و یا اینکه بخواهم تعداد خرگوش های کشته شده را با تعداد گاوهایی که غذای انسان ها می‌شوند مقایسه کنم. متاسفانه، حتی گیاه‌خواران و وگن‌ها هم نمی‌تواند مانع حضور خون حیوانات در بشقاب های غذایشان شوند.

نوشته های ادبی بسیار کمی در رابطه با رفاه حیوانات نوشته می‌شود. در کتاب The Way We Eat پیتر سینگر در رابطه با مساله فوق می‌خوانیم که با گیاهخواری نسبت به زمانی که گوشت می‌خوریم حیوانات کمتری کشته می‌شوند. همچنین ادعا شده که برای غذای یک وگن پنج برابر کمتر از غذای گوشتخوار حیوان کشته می‌شود. فرض کنیم این گفته ها درست است و با رژیم غذایی گیاه‌خواری تعداد حیواناتی که کشته می‌شوند کاهش می یابد. خوب این می‌تواند دلیلی منطقی برای اجتناب از خوردن گوشت باشد. اما آیا واقعا این چیزی است که گیاهخواران آن را قبول دارند؟ درواقع آیا تفاوت اصلی میان رژیم غذایی گیاهخواری و همه چیزخواری اصول اخلاقی است یا محاسباتی؟

اگر شما به هات داگ و ساندویچ همبرگر علاقه داشتید، یا اینکه در حال گذر از شهر بناب، بوی کباب مست‌تان کرد، مادرتان برای شب عید سبزی پلو با ماهی پخته و یا اینکه همسرتان نگران کمبود پروتئین تان بود، مطمئن باشید که با خوردن گوشت هم می‌توانید زندگی اخلاقی خود را ادامه دهید. (البته قبل از صرف غذا می‌توانید آن را به پنج قسمت مساوی هم تقسیم کنید!)

بنابراین به نظرم انتخاب خوردن گوشت، نمی‌تواند دلیلی برای بدگویی از گوشتخواران باشد. هیچ‌یک از ما نمی‌توانیم مانع از کشته شدن حیوانات شویم. شاید بهترین کاری که ما می‌توانیم انجام دهیم این است که انرژی خود را صرف اطمینان یافتن از زندگی خوب و سالم حیوانات کنیم.

این نوشته ترجمه آزاد مقاله ای از خانم آنجلیک چائو می‌باشد.