ای اف تی

سال 1980 بود. روانشناسی آمریکایی به نام دکتر راجر کالاهان بیماری داشت که به ترس مرضی شدید از آب دچار بود. یک سال و نیم بود که بر روی او کار می‌کرد و ترس بیمار تنها اندکی بهبود یافته بود. یکی از روزها که بیمار مطابق معمول به ملاقات دکتر آمده بود از دل دردی که داشت شکوه می‌کرد. دکتر کالاهان در آن زمان به مطالعه‌ی طب سوزنی علاقه داشت و می‌دانست که می‌توان به جای سوزن زدن بر برخی نقاط بر آنها با سر انگشتان ضربه زد. این بود که به قصد بهبود دل درد بیمارش بر نقطه‌ای واقع بر زیر چشم فرد، که به مشکلات شکم مربوط می‌شود، با سر انگشتانش ضرباتی زد. به ناگهان بیمار از جا برخاست و گفت “دکتر تمام شد” و بعد از مطب بیرون رفت.

چه چیزی تمام شده بود؟ دکتر کالاهان اصلاً نمی‌دانست. تا این که به او خبر دادند که بیمار به لب استخر رفته است. دکتر گیج شده بود. بیماری که به شدت از آب می‌ترسید لب استخر رفته بود؟! به سرعت به سراغ استخری که در طبقه‌ی زیرین مطبش واقع شده بود رفت و بیمارش را دید که در آنجا نشسته است. بیمار وقتی پریشان حالی و نگرانی دکتر را دید چیزی نمانده بود که از خنده غش نماید. بالاخره خودش را کنترل کرد و به دکتر گفت “ببین، حالم خوب شده است. دیگر از آب نمی‌ترسم”. تازه در آن زمان بود که دکتر کالاهان فهمید “تمام شد” یعنی این که ترس او تمام شده بود. دل درد که جای خود داشت.

یعنی ترسی که سال‌ها ادامه یافته بود با چند ضربه بر نقطه‌ای خاص و ظرف مدت بسیار کوتاهی برطرف شده بود.

کشف جالبی بود. دکتر کالاهان در آن زمان خیلی مشهور بود و کسانی به او مراجعه می‌نمودند که انواع روش‌ها و متخصصان را آزموده بودند و با ناامیدی و به عنوان آخرین راه چاره به نزد او می‌آمدند. او هم از فرصت استفاده کرد. بی سر و صدا در مطبش بر روی بیماران به آزمایش پرداخت. یعنی بر نقاطی از بدن آنان ضربه می‌زد و همزمان با گفتن جملات و عباراتی ذهن آنها را متوجه مشکل می‌ساخت. یازده سال به همین نحو به کار ادامه داد تا این که در سال 1991 از تعداد زیادی از مراجعانش فیلم تهیه کرد. مراجعان قبل از ملاقات دکتر در فیلم ظاهر می‌شدند و از درد و رنج خود می‌گفتند و پس از این که از نزد دکتر باز می‌گشتند بار دیگر در برابر دوربین حاضر می‌شدند و از بهبودی نسبی یا کامل خود خبر می‌دادند.

دکتر کالاهان اظهار داشت که حاضر است نحوه‌ی استفاده از روش جدید خود را آموزش بدهد. ولی فراگیری آن یک مانع بزرگ داشت: شهریه صد هزار دلاری که دکتر طلب می‌کرد.

یکی از اولین کسانی که داوطلب حضور در کلاس او شد مهندسی آمریکایی به نام گری کریگ بود. وی با وجود این که شهریه‌ی هنگفت دوره‌ی آموزشی را پرداخته بود ولی با رضایت کامل آن را به پایان رساند. به نظرش خیلی هم باارزش می‌آمد. فقط دو اشکال داشت: یکی هزینه‌ی زیاد و دیگری پیچیدگی‌هایی که استفاده از آن را برای مردم عادی دشوار می‌ساخت.

گری کریگ بر آن شد که این دو مانع فراگیر شدن روش جدید را برطرف سازد. لذا به اتفاق دستیارش به مدت چهار سال به پژوهش و آزمایش در این باره پرداخت تا سرانجام توانست آن را به قدری ساده سازد که هر کسی با هر سطحی از دانش بتواند آن را بر روی خود و دیگران به کار گیرد. بدین ترتیب روش ای‌اف‌تی Emotional Freedom Techniques پا به عرصه گذاشت. از آن زمان به سراسر جهان گسترش یافت و به لحاظ سرعت فراگیر شدن گوی سبقت را از تمامی روش‌های دیگر ربود. شیوه‌ی استفاده از آن بر طبق دستورالعملی که گری کریگ اعلام نمود در اکثر کشورهای جهان و از جمله ایران آموزش داده می‌شود.

جالب هم این است که با وجود این که میلیون‌ها (شاید هم صدها میلیون) تن از آن استفاده کرده بودند ولی هیچ کسی کمترین شکایتی نکرده بود. همه راضی بودند. بدترین حالتی که ممکن است پیش بیاید این است که حال فرد هیچ فرقی نکند. به عبارت دیگر بدتر نمی‌شود. ولی غالباً ظرف مدت کوتاهی اثرات شگرفی بر جا می‌گذارد. جالب‌تر از آن گستردگی کاربردهایش بود. دکتر کالاهان و گری کریگ این روش را از طب سوزنی که بیشتر جنبه‌ی جسمی دارد اقتباس کرده بودند و فنون نوین روانشناسی را هم به آن افزوده بودند. یعنی ترکیبی بود از روانشناسی و طب سوزنی. لابد می‌دانید که طب سوزنی بیشتر جنبه‌ی جسمانی دارد و روانشناسی بیشتر به سراغ روان آدمی می‌رود. وقتی این دو با هم ترکیب شوند احتمالاً هم از عهده‌ی مشکلات جسمی بر می‌آیند و هم مشکلات روانی. به همین دلیل هم هست که می‌گویند کاربردهای ای‌اف‌تی تمامی مشکلات آدمیان را در بر می‌گیرد و به قول گری کریگ “می‌توان بر روی هر چیزی آن را آزمود” و اغلب به نتایج رضایت‌بخشی رسید.