همه ما در مورد اینکه شخصیت چیست عقاید خاصی داریم و این عقاید را از نحوه ی رفتار و گفتار اشخاص در موقعیتهای مکانی و زمانی متفاوت بدست می آوریم. بطور مثال: سارا دختری اجتماعی است، فردریک بسیار منزوی، مایکل خجالتی و انریکه بدبین می باشند. ممکن است هر کدام از ما در برهه‌ای از زمان یا در مکانی خاص رفتارهایی متفاوت از خود نشان بدهیم بطور مثال در جمع افراد غریبه خجالتی و کمرو باشیم ولی اگر این خجالتی بودن در بین دوستان هم اتفاق بیفتد دیگر بعنوان خصوصیت رفتاری و شخصیتی شخص تلقی می‌شود.

حال برمیگردیم به اصطلاح شخصیت بادمجانی

در زمان قدیم بادمجان یکی از لذیذ ترین غذاهای ایرانی محسوب میشد. میگویند روزی ناصرالدین شاه از نوکر خود خواست بهترین غذا را برایش بیاورند و نوکر در وصف بادمجان سخنها گفت و آنروز مرغ و مسماع برای پادشاه آوردند و از بس خوشمزه بود پادشاه اینقدر خورد که دل درد گرفت و داد و بیداد که لعنت بر این بادمجان!نوکر ناصرالدین شاه هم شروع کرد به بدگویی و برشمردن مضرات بادمجان! شاه برآشفت که ای مردک تو تا قبل از دل درد من، تعریف و تمجید ها از بادمجان کرده ای! چه شده حالا حرفت را عوض کرده ای؟ نوکر هم جواب داد، اعلیحضرتا من باید چیزی بگویم که شما خوشتان بیاید نه بادمجان!

حال شخصیت را تعریف می کنیم:

شخصیت یعنی ((هویت)) یعنی ((خود)) در برابر ((بیخود)). یعنی خصوصیات رفتاری و گفتاری باثبات!
نوکر پادشاه در مقابل پادشاه از خود هویتی نداشت یعنی از خود بی‌خود شده!
به این افراد پاچه خوار،دغل باز، ریاکار و خودشیرین نیز می‌گویند پس شخصیت بادمجانی یعنی افرادی که نان به نرخ روز می‌خورند!