تا حالا شده دلتان بخواهد به گذشته برگردید و با یکی از بزرگان تاریخ صحبت کنید؟ خب نباید بخاطر اینکه همه شان از دنیا رفته اند متاسف باشید. در واقع شما نمی‌توانید صدای آنها را بشنوید پس با من همراه باشید. ما می‌توانیم به جملاتی که آنها برایمان باقی گذاشته اند رجوع کنیم.

اگر چه این معلمان بزرگ درگذشته اند اما هنوز جملات خردمندانه شان زنده و باقی است. من لیستی از 7 درس که در باورم بزرگترین درس‌ها از بزرگترین افکار دنیاست تهیه کرده ام.

1. رویاهایتان را مجسم کنید.

لورنس جی. پیتر: اگر نمی‌دانید که به کجا می‌خواهید بروید سر از جای دیگر در می‌آورید.

اگر هدفتان را مشخص نکنید راه‌تان را گم می‌کنید. برای تحقق یافتن رویاهایمان باید تصویری ازاهداف‌مان داشته باشیم. رویاهایمان را بنویسیم و لیستی از فعالیت‌هایی که ما را به اهداف‌مان نزدیک می‌کند تهیه کنیم. همانطور که گفته شد: اگر نتوانید اهداف‌تان را مورد ارزیابی قرار دهید هرگز موفق نمی‌شوید. وقتی که اهداف‌مان را به فعالیت‌های قابل سنجش تبدیل می‌کنیم راهمان شفاف می‌شود و قادر خواهیم بود مراحل لازم بدست آوردن آن اهداف را ببینیم.

پیشنهاد: یک زندگی را با رویاهای خودسرانه خود مجسم کنید. وقتی که کودک بودید آرزوی انجام چه کاری را داشتید؟ اگر یک میلیون دلار داشتید چکار می‌کردید؟ تصویری از اهداف‌تان را در ذهن‌تان بوجود آورید و آن‌را به فعالیت‌های کوچکتر تبدیل کنید تا برای بدست آوردن‌شان روز به روز جلوتر روید. این نوشته را هم بخوانید.

2. به ترستان غلبه کنید.

رالف والدو امرسون: این بهترین پندی بود که شنیدم: همیشه کاری را که از انجامش می‌ترسید را انجام دهید.

بهترین راه یادگیری چیزی این است که در آن غرق شوید. وقتی که به ترس از شکست‌مان غلبه می‌کنیم، یاد می‌گیریم که تنها افرادی که خواب هستند اشتباه نمی‌کنند!

ترس تنها چیزیست که ما را از تجربه زندگی کردن و عشق ورزیدن دور نگه می‌دارد. اگر بطور جدی دنبال کشف حقیقت باشیم متوجه می‌شویم که هرچقدر بیشتر به حقیقت دست می‌یابیم ترسمان کم کم از بین می‌رود و ناپدید می‌شود.

پیشنهاد: برای پیروز شدن باید به ترس‌تان غلبه کنید. لیستی تهیه کنید از چیزهایی که می‌ترسید و سعی کنید با آنها مواجه شوید. حالا خودتان را متعهد کنید که ترس به زندگی‌تان تسلط نداشته باشد. برای مقابله با ترس می‌توانید این کتاب را مطالعه کنید.

3. نیت و آرزو

گواتما بودا: هرچه که هستیم نتیجه چیزیست که به آن می‌اندیشیم. فکر همه چیز است. ما چیزی می‌شویم که به آن می‌اندیشیم.

افکارمان ماهیت‌مان را تعیین می‌کند. وقتی بجای اندیشیدن به اینکه چه کاری را نمی‌توانیم انجام دهیم به این بیندیشیم که چه کاری را می‌توانیم انجام دهیم، در زندگی‌مان تحولی ایجاد می‌شود. بجای اینکه برخلاف آرزوهایمان عمل کنیم می‌توانیم در مسیرش قرار بگیریم.

پیشنهاد: لیستی از آرزوها و خواسته‌هایتان تهیه کنید. هر جا که می‌روید این لیست را همراه داشته باشید. قبل از خواب و بعد از بیدار شدن آن‌را بخوانید.

4.شادی

بنجامین فرانکلین: شادی بیشتر به حالت درونی ذهن بستگی دارد تا وضع بیرونی.

شادی از آرامش درونی فهمیدن و پذیرفتن زندگی سرچشمه می‌گیرد. چشم‌اندازی از حقیقت که چشم‌هایتان را به روی زیبایی‌های زندگی پیرامون‌مان باز می‌کند. شادی از موقعیت بیرونی بدست نمی‌آید و ما زمانی درکش می‌کنیم که کمال ذاتی‌مان را ببینیم.

پیشنهاد: ایمان داشته باشید که شادی یک انتخاب است. در هر کاری به این فکر کنید که با چه راهی می‌توانم خود را شاد کنم؟ یادتان باشد که شادی شما را کسی نمی‌تواند از شما بگیرد.

5. پذیرش خودمان

حضرت عیسی: خانه ای که بر علیه خودش تقسیم شود پایدار نمی‌ماند.

وقتی سعی کنیم خودمان باشیم اصالت خودمان را حفظ کردیم. ما قبل از کسب علم هم انسانی اصیل بوده ایم. ما یاد گرفتیم از علم برای سنجش و قضاوت که ابزاری قدرتمند برای ماست استفاده کنیم. اما ما در ذهن‌مان تصویری از کمال را خلق کردیم که چگونه باید باشیم ولی نیستیم.

ما ماهیت طبیعت را به اشتباه می‌گیریم و به این باور اشتباه می‌رسیم که معیوبیم. وقتی‌که ما این موضوع را درک کنیم می‌توانیم حقیقت کمال را احیا کنیم و با عشق و پذیرش زندگی کنیم.

پیشنهاد: خودتان را متعهد کنید که بر علیه خودتان رفتار نکنید. سعی کنید قضاوت نکنید و درک کنید بخشی از ذهن‌تان که شما را محکوم می‌کند همان صدایی است که شما را به فعالیت در وهله اول وا می‌دارد. ما حتی مجبور نیستیم چیزی را که به خودمان می‌گوییم باور کنیم. این نوشته را برای نجات خودتان از شر خودتان بخوانید!

6. حق شناسی و قدردانی

هلن کلر: اینقدر نعمت به من عطا شده که فرصت فکر کردن درباره ی نداشته هایم را ندارم.

چقدر از وقت‌مان را صرف شمردن مشکلات و بدشانسی‌هایمان کردیم تا نعمت‌هایمان؟

وقتی چشم‌هایمان را به روی معجزات زندگی باز می‌کنیم متوجه می‌شویم که چقدر نعمت به ما داده شده است. اگر تمام جوانب زیبای زندگی و دلایل خوشبختی‌مان را بخاطر داشته باشیم اخلاقمان بسرعت عوض می‌شود. ما می‌توانیم امیدواری و قدردانی را جایگزین ناامیدی و غم کنیم.

پیشنهاد: هر زمان که درباره ی چیزی از خودتان شاکی می‌شوید سعی کنید به چیزی تمرکز کنید که احساس خوشایندی به شما می‌دهد. به خودتان عادت دهید ضمیر ناخوداگاه‌تان بجای تمرکز به مشکلات به سمت داشته‌هایتان سوق پیدا کند.

7. هنر سادگی

بلیس پاسکال: این نامه را بلندتر از حد معمول می‌نویسم چون فرصت کوتاه کردنش را ندارم.

رسیدن به کمال زمانی نیست که نتوان چیزی به آن افزود، بلکه زمانیست که نتوان از آن کم کرد. مهارت درست زندگی کردن درک درست از لذتهای ساده ی زندگی و حذف پریشانی و آشفتگی از زندگی‌مان می‌باشد.

پیشنهاد: هنر سادگی دانستن این است که چه چیزی را باید دور بریزید. تمرین کنید که بدانید وقتتان را صرف کارهای بیهوده و غیرضروری نکنید و روی کارهای مهم تمرکز کنید.

این نوشته ترجمه مقاله ای از Eric Allen Bell بود و صد البته کامل نیست، درس‌های بزرگ دیگری هم وجود دارند که باید آنها را از بزرگان دین، والدین و دوستان‌مان بیاموزیم. همینطور می‌توانید دیگر نوشته های ایران‌آتا را نیز مرور کنید، ضرر نمی‌کنید 😉