مدرنیته خودتحقیرآمیز ایران: نگاهی نو به تاریخ و فرهنگ مدرن ایران

تاریخ و آینده1 week ago34 Views

مدرنیته در ایران داستانی پیچیده و چندلایه دارد. اغلب وقتی از مدرنیته ایرانی صحبت می‌کنیم، ذهنمان به سمت ناسیونالیسم، پیشرفت‌های صنعتی یا جنبش مشروطه می‌رود. اما در این میان، جنبه‌ای کمتر دیده‌شده وجود دارد که مصطفی عابدینی‌فرد، پژوهشگر دانشگاه بریتیش کلمبیا، در مقاله‌اش با عنوان «مدرنیته خودتحقیرآمیز ایران» به آن پرداخته است. این جنبه، که ریشه در قرن نوزدهم دارد، با احساس شرم، خودانتقادی شدید و طنزی تلخ همراه است و از نگاه روشنفکران ایرانی به خود و جامعه‌شان در آینه غرب شکل گرفته است.

در این مقاله که برای مخاطبان مجله اینترنتی ایران آتا نوشته شده، می‌خواهیم این مفهوم را به زبانی ساده بررسی کنیم. ابتدا توضیح می‌دهیم که مدرنیته خودتحقیرآمیز چیست و چگونه در ایران پدید آمد. سپس، نقش سه روشنفکر کلیدی، یعنی آخوندزاده، ملکم‌خان و تبریزی، را در شکل‌گیری این گفتمان مرور می‌کنیم. در ادامه، به تأثیرات این گفتمان در طنز و فرهنگ مدرن ایران می‌پردازیم و در نهایت، ضرورت بازنگری در این الگوها را از منظر استعمارزدایی مطرح می‌کنیم.

بخش اول: مدرنیته خودتحقیرآمیز چیست؟

مدرنیته خودتحقیرآمیز را می‌توان به‌عنوان یک گفتمان فکری تعریف کرد که در آن، نخبگان و روشنفکران ایرانی با نگاهی انتقادی و اغلب تحقیرآمیز به خود و جامعه‌شان، سعی در برانگیختن تغییر و اصلاح داشتند. این گفتمان در قرن نوزدهم، هم‌زمان با مواجهه ایران با قدرت‌های استعماری غرب، به‌ویژه پس از شکست‌های نظامی در برابر روسیه و انگلستان، ریشه دواند.

تصور کنید کشوری که زمانی خود را مرکز تمدن جهان می‌دانست، حالا با معاهداتی مثل گلستان (1813) و ترکمانچای (1828) بخش‌های بزرگی از خاکش را از دست داده و این معاهدات به «معاهدات ننگین» معروف شده‌اند. این شکست‌ها نه‌تنها حس تحقیر ملی را برانگیخت، بلکه پرسش‌هایی عمیق در ذهن نخبگان ایجاد کرد. عباس میرزا، ولیعهد قاجار، پس از این شکست‌ها با حسرتی آشکار می‌پرسد: «چه نیرویی به آنها [اروپایی‌ها] برتری داده و ما را در ضعف نگه داشته است؟» این پرسش، که ریشه در احساس ناتوانی و شرم دارد، نشان‌دهنده آغاز یک خودانتقادی جمعی است.

این احساسات، زمینه‌ساز تلاش برای مدرنیزاسیون شد. روشنفکران ایرانی، با الهام از پیشرفت‌های اروپا، به دنبال بازسازی هویت ملی و رسیدن به «تمدن» بودند. اما نکته جالب اینجاست که این تلاش‌ها اغلب با نوعی خودتحقیری همراه بود؛ گویی ایرانیان خود را زیر ذره‌بین نگاه غربی‌ها می‌دیدند و از اینکه «جهانیان» آنها را عقب‌مانده و مضحکه بدانند، هراس داشتند. این ترس از تمسخر جهانی، به‌تدریج به بخشی از گفتمان مدرنیته ایرانی تبدیل شد.

روزنامه های ایران در زمان قاجار

بخش دوم: نقش روشنفکران در توسعه مدرنیته خودتحقیرآمیز

سه روشنفکر برجسته در دوره پیش از مشروطه، یعنی میرزا فتح‌علی آخوندزاده، میرزا ملکم‌خان و میرزا آقا تبریزی، نقشی اساسی در شکل‌گیری و گسترش این گفتمان داشتند. هر یک از آنها، به شیوه‌ای خاص، از خودانتقادی و طنز برای نقد جامعه و ترغیب به اصلاحات استفاده کردند.

1. میرزا فتح‌علی آخوندزاده (1812-1878)

آخوندزاده، که به‌عنوان پدر کمدی مدرن پارسی شناخته می‌شود، طنز را ابزاری برای بیداری اجتماعی می‌دانست. او معتقد بود که نصیحت‌های سنتی، مثل آنچه در گلستان سعدی می‌بینیم، دیگر کارساز نیست و باید از تمسخر و استهزا برای تغییر رفتار مردم استفاده کرد. در نامه‌ای به مترجم فارسی آثارش می‌نویسد: «نقد نمی‌تواند بدون عیب‌گیری، سرزنش، استهزا و تمسخر نوشته شود.»

او با الهام از اروپا، تئاتر را به‌عنوان راهی برای آموزش مردم معرفی کرد. آخوندزاده می‌گفت که در اروپا، تئاترها رفتارهای نادرست را به نمایش می‌گذارند و تمسخر می‌کنند تا مردم از آنها درس بگیرند. او امیدوار بود که با آوردن این شیوه به ایران، بتواند جامعه را به سوی پیشرفت سوق دهد. نمایشنامه‌های او، مانند «مکالمات»، پر از طنزی است که خرافات و نادانی را هدف می‌گیرد.

2. میرزا ملکم‌خان (1833-1908)

ملکم‌خان، یکی از تأثیرگذارترین روشنفکران دوره مشروطه، در روزنامه «قانون» و سخنرانی‌هایش با لحنی طنزآمیز و گاه خشمگین، از وضعیت ایران انتقاد می‌کرد. او در سخنرانی خود، با شرم و حسرت، ایرانیان را با اروپایی‌ها مقایسه می‌کند و می‌پرسد: «چرا آنها این‌قدر پیشرفت کرده‌اند، در حالی که ما، که زمانی مهد تمدن بودیم، عقب مانده‌ایم؟»

در روزنامه «قانون»، او می‌نویسد: «امروز، در تمام زمین، هیچ دولتی به اندازه ایران بی‌نظم، پریشان و غرق در بدبختی نیست.» این جملات، که با طنزی تلخ همراه است، نشان‌دهنده عمق خودانتقادی در گفتمان اوست. ملکم‌خان معتقد بود که پذیرش قانون و اصلاحات می‌تواند ایران را از این «تحقیر جهانی» نجات دهد.

3. میرزا آقا تبریزی (متوفی 1915)

تبریزی، که از شاگردان فکری آخوندزاده بود، نمایشنامه‌هایی طنزآمیز نوشت که فساد، خرافات و بی‌نظمی در جامعه قاجاری را به سخره می‌گرفت. او در مقدمه مجموعه نمایشنامه‌هایش می‌نویسد که هدفش «تربیت ملت» و جلوگیری از «تحقیر و تمسخر» جهانی است. تبریزی معتقد بود که وقتی رفتارهای ناشایست یک ملت آشکار می‌شود، همه باید به بیداری و اصلاح بپردازند.

خودتحقیری ایران در برابر اروپا

بخش سوم: مدرنیته خودتحقیرآمیز در طنز و فرهنگ مدرن ایران

این گفتمان به دوره قاجار محدود نماند و در فرهنگ مدرن ایران نیز ریشه دواند. در دوره مشروطه، نشریاتی مثل «صور اسرافیل»، «کشکول» و «آینه غیب‌نما» از طنز برای نقد اجتماعی و سیاسی استفاده می‌کردند. این نشریات با به سخره گرفتن سیاستمداران و عادات ناپسند، سعی در بیداری مردم داشتند.

در دوران معاصر، این الگو در طنز تلویزیونی و حتی فضای مجازی دیده می‌شود. برای مثال، مهران مدیری در برنامه «دورهمی»، گاهی با مقایسه خودتحقیرآمیز ایران با کشورهای دیگر، خنده مخاطب را برمی‌انگیزد. این نوع طنز، هرچند سرگرم‌کننده است، اما می‌تواند حس حقارت را در ناخودآگاه جمعی تقویت کند.

جالب‌تر اینکه، برخی جوک‌های قومیتی در ایران، مثل جوک‌های «ترک» یا «عرب»، ممکن است ریشه در این گفتمان داشته باشند. این جوک‌ها، که اغلب با کلیشه‌های تحقیرآمیز همراه‌اند، به «دیگرسازی» و تقویت حس برتری قومی کمک می‌کنند و نشان‌دهنده تداوم الگوهای خودتحقیرآمیز هستند.

بخش چهارم: ضرورت بازنگری و استعمارزدایی

مصطفی عابدینی‌فرد در مقاله‌اش، با الهام از فرانتز فانون، خواستار رهایی ذهنیت ایرانی از عقده‌های استعماری می‌شود. او معتقد است که مدرنیته خودتحقیرآمیز، با پیش‌فرض‌های خوداستعماری و شرق‌شناسانه، باید مورد بازنگری قرار گیرد. خودانتقادی و طنز، هرچند ابزارهای مفیدی برای اصلاح هستند، اما وقتی با تحقیر خود و تمجید بی‌چون‌وچرا از غرب همراه شوند، به جای تقویت هویت ملی، آن را تضعیف می‌کنند.

برای مثال، جلال آل احمد در «غرب‌زدگی» به نقد حس حقارت در برابر غرب می‌پردازد، اما خودش هم در توصیف «فکولی» و «قرتی» از تمسخر استفاده می‌کند، که نشان‌دهنده تداوم این گفتمان است. عابدینی‌فرد پیشنهاد می‌دهد که با نقد جمعی این الگوها، می‌توان به هویتی مستقل‌تر و آزاد از پیش‌فرض‌های استعماری دست یافت.

مدرنیته خودتحقیری

جمع‌بندی

مدرنیته خودتحقیرآمیز ایران، گفتمانی است که از دل مواجهه با غرب در قرن نوزدهم پدید آمد و با شرم، خودانتقادی و طنز همراه بود. روشنفکرانی مثل آخوندزاده، ملکم‌خان و تبریزی از این گفتمان برای اصلاح جامعه استفاده کردند، اما این رویکرد گاهی به تضعیف هویت ملی منجر شد. این الگو در طنز و فرهنگ مدرن ایران ادامه یافته و نیازمند بازنگری است. با رهایی از تأثیرات استعماری و بازاندیشی در خودانتقادی، می‌توان به هویتی قوی‌تر و مستقل‌تر برای ایران مدرن رسید. شما چه فکر می‌کنید؟ آیا زمان آن نرسیده که نگاهی دوباره به تاریخ و فرهنگ خود بیندازیم؟

Leave a reply

Loading Next Post...
Sidebar Search Trending
محبوب‌های امروز
Loading

Signing-in 3 seconds...

Signing-up 3 seconds...