دکتر بهاره دادرس پزشک عمومی و شاغل در شاخه زیبایی و تناسب اندام در شهر تهران هستند. ایشان در حوزه نگارش و ترجمه در مباحث روانشناسی، روانپزشکی، موفقیت، زیبایی و عرفان فعالیت دارند و همچنین اشعاری از ایشان با مضامین سلامت، اجتماعی و احساسی منتشر شده است. دکتر دادرس همچنین در حوزه داستانی نیز فعالیت داشته است. کتاب شعر حرفهایی که در دلم ماند، همکاری در مجموعه داستان کوتاه عاشق کشون (انتشارات رجاء) و ترجمه کتاب قدرت خودباوری از دکتر ناتانیل براندن پدر جنبش خودباوری (انتشارات گلستان) از آثار منتشر شده دکتر دادرس میباشد. آثار بسیار دیگری از ایشان به صورت رایگان در اینترنت منتشر شده است که با جستوجوی نام ایشان میتوانید به آنها دسترسی داشته باشید.
با سلام خدمت شما خانم دکتر بهاره دادرس. بسیار خوشحالم که پیشنهاد گفتوگو با ایران آتا را قبول کردید. برای شروع گفتوگو خوشحال میشوم بفرمایید چرا رشته پزشکی عمومی را انتخاب کردید؟
شاید پاسخ به این سوأل کمی زمان بر باشد. من سال 1373 دیپلم گرفتم. زمانی که ما مدرسه میرفتیم بچه درسخوانها یا میرفتند رشته ریاضی و مهندس میشدند یا رشته تجربی و همه میخواستند پزشک شوند. البته پدر و مادرم هم هر دو پزشک بودند و متخصص اطفال. خوب! شاید آنزمان دیدگاهی نسبت به هیچ رشته دیگری هم نداشتم. درسم خوب بود و کنکور دادم و پزشکی قبول شدم.
اما دوران تحصیل از همان ترم یک متوجه شدم این رشته زیاد با روحیات من سازگار نیست. گرچه پزشکی را تا آخر خواندم اما هیچوقت به فکر ادامه تحصیل در پزشکی و گرفتن تخصص نیفتادم برای همین بر خلاف دیگر پزشکان حتی یکبار هم در آزمون تخصص شرکت نکردم و این است که الان پزشک عمومی هستم.
شما در زمینه شعر و داستان نیز فعالیت دارید. چه ارتباطی بین پزشکی و شعر و داستان وجود دارد؟
شاید یکی از شانسهای زندگیام این باشد که در خانواده ای متولد شدم که مطالعه در آن یک ارزش محسوب میشد. از کودکی اهل مطالعه بودم. یادم هست خیلی کوچک بودم که کتابهای سنگین میخواندم. مثلا پنجم دبستان “بلندیهای بادگیر” یا “آنا کارنینا” را خواندم. اول راهنمایی “سینوهه” و … اینها کتابهایی هستند که بیشتر بزرگسالان میخوانند. شعر هم همیشه مورد علاقه ام بود. در دوران تحصیل محال بود از مطالعه غیر درسی غافل شوم. زمان راهنمایی مجله “فکاهیون” و “جوانان” را دنبال می کردم. خیلی کوچک هم که بودم مجله “کارتون” که بعدها به “هزار قصه” تغییر نام داد را می خواندم و مجله “آفتاب مهتاب”. اینها الان برای نسل من نوعی نوستالژی هستند. از کودکی با شعر و داستان و مطالعه مأنوس بودم، اما ارتباط خاصی بین رشته پزشکی و این موارد نمی بینم. شاید بیشتر علاقه شخصی من بوده که به این سمت گرایش داشته ام.
شعر را از کجا شروع کردید؟
من آدم درونگرا و احساساتی بودم. در دوران دانشگاه هم بیشتر درونگرا شدم. برای اولین بار در دانشگاه شعر نوشتم و در نشریه قلم آشنا (از نشریات دانشگاه آزاد اسلامی واحد پزشکی تهران) شعرم چاپ شد و بازخورد بسیار خوبی گرفتم و این باعث شد که ادامه دهم. گاهی مسائل و مشکلاتمان را در دانشگاه در غالب طنز در همان نشریه چاپ میکردم که بسیار بازخوردهای مثبتی دریافت میکردم. اما بعد از دانشگاه شاید شعر را کمتر دنبال کردم. بیشتر به سمت ترجمه کشیده شدم و خوب یک جورهایی میشه گفت دیگه شعر ننوشتم.
پزشکی و شعر چه رابطه ای با هم دارند؟
از دید من میتوان بعضی از مسائل را در پزشکی به طنز گرفت که من نیز در اینترنت یک مجموعه شعرهای طنز پزشکنامه را قرار داده ام که خب بازخوردهای مثبتی داشتم.
از طرف دیگر شاید یک پزشک وقتی خسته میشود میتواند به دنیای لطیف شعر پناه ببرد. من خودم همیشه خستگی روحیام را با شعر و موسیقی درمان میکنم.
الهام بخش شعرهایتان؟
بیشتر احساسات شخصی خودم؛ بجز شعرهای طنز که خب مسائل اطراف در آن زمان دستمایه سرودنشان بوده است.
آیا داشتن حسی لطیف و شاعرانه به ارتباطی که با بیمار برقرار میکنید تاثیر میگذارد و این ارتباط به نظرتان در پیشبرد درمان بیمار مثبت خواهد بود یا منفی.
خب از یک طرف خوب است و از یک طرف بد. برای من بارها پیش آمده که آنقدر با بیمار همذاتپنداری کردم که تا مدتها ذهنم درگیر مشکل بیمار بوده است و این از لحاظ روحی واقعا فرد را خسته و فرسوده می کند. ولی شاید بیمار از توجه بیش از حدی که میبیند راضی باشد.
الهام بخش مضمون داستان های کوتاهی که نوشته اید چه بوده است؟
بیشتر روابط اجتماعی و مسائلی که در اطرافم میبینم را دستمایه قرار میدهم.
چه کتابهایی را برای ترجمه انتخاب میکنید؟
شاید این موضوع را کمی شخصی انتخاب میکنم. تا حالا کتابهایی که انتخاب کردهام ژانرهای مختلفی داشته اند. بیشتر سراغ ترجمه کتابی میروم که خودم دلم میخواهد بخوانم و هنگام خواندن به زبان اصلی کم کم ترجمهاش هم میکنم.
آیا ارتباطی که با بیماران (یا مراجعین) دارید تاکنون سرآغاز نوشتن شعر یا داستانی شده است؟
در مورد سوأل شما باید بگویم بله. یک مجموعه داستان از مشکلات بیماران الهام گرفته بودم که با دوستی به طور مشترک کار کردیم اما چون کتاب مضمون اجتماعی داشت تصمیم بر این شد که با اسمی ناشناس منتشر شود. بازخوردهای متفاوتی هم دریافت کردیم. از مثبت گرفته تا کاملا منفی. چون یک معضل اجتماعی را به چالش کشیده بودیم.
در محیط پزشکی به شعر و داستان هم فکر میکنید؟
بله. من همیشه در محل کارم کتابهایی همراه دارم که در زمان بیکاری مطالعه میکنم.
در حال حاضر مشغول نوشتن چه چیزی هستید؟ نوشتن را تا کی ادامه خواهید داد؟ اصلا چرا می نویسید؟
اخیرا ترجمه کتاب مسیح و اولین زن پیرو او از” کارن. ل. کینگ” را به اتمام رسانده ام که به احتمال زیاد به زودی با نشر الکترونیک کتاب راه منتشر خواهد شد. تا زمانی که بتوانم کار ترجمه را ادامه میدهم. اما شعر و داستان نوعی حس خاص میخواهد. هر زمان به سراغم آمد آنها را هم به روی کاغذ می آورم.
نوشتن برای من دو جنبه دارد. یکی جنبه فردی است که باعث آرامش شخصیام میشود و جنبه دیگرش آگاهی بخشیدن و قسمت کردن دانسته هایم با دیگران است. من معتقدم اگر بخواهیم جامعه ای بهتر داشته باشیم باید به جای اینکه مدام از ضعفها غرولند کنیم بهتر است برای ارتقای سطح فرهنگی آن تلاش کنیم. نوشتن و ترجمه هم به نوعی ادای این دین است به جامعه.
نظر شما در مورد پزشکانی که دنبال علایق شخصی خود میروند چیست؟ (مثلا دکتر کوهنورد، خیاط، خواننده، فوتبالیست، دلقک، کارآفرین، کشاورز و …)
پزشکی رشتهای هست که از نظر من واقعا اگر فرد بخواهد تمام زمانش را روی شغلش بگذارد کمی تک بعدی میشود. سالهای تحصیل طولانی، زمانهای کاری بالا، کشیکهای خسته کننده، همه و همه باعث میشوند فرد بسیار خسته شود و تک بعدی بشود در زندگی.
اینکه یک پزشک دنبال علایق شخصیاش برود از دید من بسیار عالی است. خصوصا که بسیاری افراد در جامعه ما هستند که تحت تأثیر تلقین دیگران پزشکی را برگزیده اند و واقعا پزشکی فقط رشته آنهاست و روحشان را اغناء نمیکند. خُب برای این افراد خیلی لازم است که علایق شخصی خودشان را دنبال کنند.
البته دنبال علایق شخصی رفتن جسارت هم میخواهد. به طبع همه از یک پزشک انتظار دارد که فقط پزشک باشد و در رشته خودش پیشرفت کند و در اوج قرار بگیرد؛ پس جسارت می خواهد که بتوانی علاقه قلبی خودت را دنبال کنی!
چه ورزش هایی را انجام میدهید و آیا در رشته ورزشی تخصصی فعالیت کرده اید؟
شنا و گاهی ایروبیک. اما متأسفانه هرگز ورزش خاصی را بطور تخصصی دنبال نکرده ام و شاید این یکی از نقاط ضعف من بوده است.
لطفا شعر را با سه کلمه توصیف کنید.
بیان عشق و احساس!
خوشحال میشوم یکی از لحظات به یاد ماندنی را که تاکنون در ذهن تان ثبت شده است را برایم تعریف کنید.
شاید به یاد ماندنی ترین خاطره شغلی من به دوران کاری ام در اسلامشهر بهعنوان پزشک خانه بهداشت چهاردانگه برمیگردد. روزی که بسیار خسته بودم از تعداد بالای بیماران دیدم پشت در اتاق پزشک سر و صدا هست. وقتی رفتم بیرون دیدم یک زن افغانی با سه تا بچه اصرار دارند که داخل شوند و مسئول درمانگاه جلوی آنها را میگیرد.
دلیل ممانعت ایشان را پرسیدم، گفتند پول ندارد بدهد و به درمانگاه بخشنامه شده کسی را بدون ویزیت نپذیریم (جریان مال حدود 6 سال پیش است) من گفتم پزشک اینجا من هستم و با مسئولیت خودم بچه را ویزیت میکنم. بچه بسیار بدحال بود، داروهای لازم را نوشتم و حتی با هزینه خودم از داروخانه درمانگاه تهیه کردم، حتی بخش تزریقات زحمت تزریق را به خودشان ندادند. کار تزریق کودک را هم انجام دادم، ایشان رفتند و یک هفته بعد کودک را که خوب شده بود آوردند. خواهر بزرگتر کودک که دختر بچه ای حدودا 8-9 ساله بود یک گل که معلوم بود از باغچه ای جایی چیده در دستش آورده بود و به من داد و با لهجه غلیظ افغانی گفت “خانوم شما خودتون گلید!”
من هنوز اون گل را خشک شده لای کتاب دارم. هر زمان به آن گل نگاه می کنم لبخند به لبانم مینشیند و احساس خوبی به من دست میدهد. شاید این یکی از باارزش ترین هدایایی بود که در تمام عمرم دریافت کردم.
چرا بیشتر نوشتهها و ترجمههای خود را به صورت رایگان در اینترنت منتشر کرده اید؟
این کار چند علت داشت. اولا اینکه بزرگترین قصد من اشاعه فرهنگ مطالعه بوده است. من مدتی در شبکههای اجتماعی در گروههای کتاب و کتابخوانی فعال بودم و خودم هم گروههایی داشتم. سرانه مطالعه در کشور ما خیلی پایین است و در این زمینه از دید من بسیار ضعیف هستیم. دلم می خواست با اینکار یک فعالیت فرهنگی مفید انجام بدهم.
اما علت دیگر این بود که در زمان چاپ کتاب قدرت خودباوری خیلی اذیت شدم؛ دوندگی زیاد، مدت زمان طولانی و … از طرفی خود فرد باید هزینه چاپ را بدهد و در آخر اگر خیلی خوش شانس باشد فقط پول اولیهای که هزینه کرده است باز میگردد. خُب ترجیح دادم از فضای اینترنت که آن زحمتها و هزینه ها را نداشت بهره بگیرم. البته الان ناشرین الکترونیکی هستند که در این زمینه فعال هستند و من فکر میکنم این سبک کار مفید تر است تا رایگان قرار دادن کتاب. بههرحال نویسنده و مترجم دارد از وقت و دانش خودش هزینه میکند و اگر افراد جامعه قدر بدانند هزینه خرید محصولات الکترونیک را که خیلی هم زیاد نیستند پرداخت خواهند کرد.
نظر شما در مورد پیری چیست؟
از دید من پیری هم بخشی از زندگی است؛ مثل کودکی و نوجوانی. شاید به بیانی بتوان گفت پیری دوران تکامل فرد است. من فکر نمیکنم پیری چیزی ترسناک باشد. بلکه اگر فرد از لحاظ جسمی و روحی سالم زندگی کرده باشد بسیار هم می تواند دوران زیبایی باشد. پیری در واقع دوران تکامل فرد است.
به نظر شما محیط روانی که افراد بیشتر وقت خود را در آن هستند با زیبایی رابطه ای میتواند داشته باشد؟
البته! زیبا بودن محیط کار، زیبا بودن محیط زندگی و آراستگی فردی میتواند اثرات بسیار مثبتی در سلامت روحی و روانی فرد به جا بگذارد. زیبایی محیط و آراستگی فردی که با وی طرف صحبت هستیم باعث میشود تنش محیطی کم شود و به طبع در خیلی از موارد اثر مثبت در روابط خواهد داشت.
توصیه شما برای داشتن پوستی شاداب و سالم؟
در این زمینه توصیه های زیادی می شود داشت. اما یکسری توصیههای اولیه اینکه آب زیاد مصرف کنند. میوه و سبزیجات تازه مصرف کنند. اقلا سالی یکبار آزمایشهای چکاپ کامل بدهند که اگر مشکل خاصی هست یا کمبود ویتامین و مواد معدنی دارند درمان شود. هنگام مصرف لوازم آرایش حتما از مواد اصل استفاده کنند و بخاطر کمی ارزان تر بودن پوست خودشان را در معرض مواد بدل و خطرناک قرار ندهند و اگر امکانش را دارند هر 4-3 ماه یکبار از خدمات پوستی مانند آبرسانی و پاکسازی خصوصا در شهرهای با هوای آلوده تحت نظارت پزشک استفاده کنند.
توصیه های سلامتی و زیبایی شما برای زنان؟
توصیه های زیادی میتواند باشد که شاید در این فرصت اندک نگنجد. اما قبل از هر چیز از بانوان محترم میخواهم برای سلامت خودشان آزمایشهای غربالگری را که مختص سلامت زنان است جدی بگیرند. آزمایشهای چکاپ دوره ای داشته باشند و از همه مهمتر از لحاظ روحی به خودشان بها بدهند. این موضوع خیلی مهم است که یک خانم به خودش و سلامتش اهمیت بدهد. برای یادگیری و آموزش علوم روز پیش قدم شود. ورزش را جدی بگیرد و قبل از همه چیز به خودش اهمیت بدهد.
مطمئنا یک خانوم تحصیلکرده و با معلومات بسیار زیباتر به چشم خواهد آمد تا خانمی که تمام وقت و فکر و ذکر خودش را جلوی آیینه صرف کند. البته بازهم ذکر میکنم من با زیبایی مخالف نیستم اما زیبایی درون را بسیار بیشتر برایش اهمیت قائل هستم. شاید این موضوع خیلی برایم پیش آمده است که خانمهایی را دیده ام که از لحاظ زیبایی بسیار خیره کننده بوده اند اما زمانی که برای صحبت دهان گشوده اند متوجه شده ام که از لحاظ معلومات بسیار بسیار تهی هستند. این برای یک خانوم بسیار بد هست، نباید خانمها این نقطه ضعف را داشته باشند که تمام دانسته هایشان در مد و لباس و آرایش خلاصه شود و جایی که بحث علمی یا اجتماعی میشود کم بیاورند.
دیدگاه شما در مورد زیبایی به عنوان یک صاحب نظر در این مبحث چیست؟
دیدگاهم در مورد زیبایی شاید کمی منحصر به فرد باشد و نیازی هم نیست که همه آنرا بپذیرند. من به زیبایی درونی بیشتر اهمیت میدهم. آراستگی را قبول دارم، اما اینکه فرد تمام وقت و فکر و ذکر خودش را روی چهره و اندامش صرف کند تا اندکی زیباتر بشود را اصلا قبول ندارم.
راهکار شما برای لاغری سریع و از دست دادن وزن چیست؟
بهعنوان کسی که در این حوزه فعالیت میکنم فقط یک پیشنهاد دارم: بدترین نوع لاغر شدن لاغری سریع هست؛ چون بعد یک مدت فرد خسته میشه و از قبل چاقتر خواهد شد. از لحاظ علمی بهترین نوع وزن کم کردن هفته ای حدود یک کیلوگرم کاهش وزن یا نهایتا ماهی 4.5 کیلوگرم میباشد. این نوع وزن کم کردن ثبات بیشتری خواهد داشت و بدن فرد صدمه نخواهد دید. بیش از این مقدار وزن کم کردن را اصلا مراجع علمی تأیید نمیکنند.
به نظرتان یک رژیم غذایی خوب چه رژیمی است؟
رژیم غذایی خوب رژیمی است که تمام مواد لازم و ضروری بدن در اون لحاظ شده باشه. رژیمهای تک بعدی مثلا رژیم فقط پروتئین یا رژیم حذف کربوئیدرات الان دیگه در مجامع علمی منسوخ شده هستند. یک فرد اگر میخواهد لاغر شود باید میزان کالری دریافتی بدنش کم باشد و میزان کالری زیادتری بسوزاند. در واقع دو راه برای لاغر شدن هست: دریافت کالری کم و سوزاندن کالری زیاد. که این امر با مناسب خوردن و نیز با ورزش (سوزاندن کالری) مناسب و نیز فعالیت مناسب میسر میشود.
چرا بیشتر افراد دوست دارند و تلاش میکنند لاغر شوند؟
اضافه وزن برای سلامتی مضر هست. این یکی از دلایل است، اما گرایش افراطی به لاغر شدن از الگوهایی که جوانان و افراد دارند، نشأت میگیرد. الگوی افراد اکثراً هنرپیشه ها و نیز مانکنها هستند؛ خصوصا برای جوانان. این کمی هم میتواند خطرناک باشد. چون فرد دچار یأس و سرخوردگی میشود. خودش را با درصد خاصی از جامعه مقایسه میکند که نمیتواند از لحاظ چهره و اندام مانند آنها باشد و سرخورده میشود.
من معتقدم یک مقدار برای داشتن تناسب اندام باید از دوران کودکی کار کرد. بچه ها با ورزش مأنوس شوند، غذای سالم بخورند، فست فود کمتر بخورند، در این صورت معضل چاقی بیمار گونه کمتر خواهیم داشت و نیز معیارهای زیبایی و سلامتی و تناسب اندام کمی قابل دسترسیتر و مناسبتر انتخاب شوند.
برای افرادی که به مراکز زیبایی و تناسب اندام دسترسی ندارند چه پیشنهادی دارید؟
الان من بعید میدونم کسی به چنین مراکزی اصلا دسترسی نداشته باشه. در همه شهرها پزشکان متخصص پوست. پزشکان عمومی دوره دیده زیبایی و مراکز زیبایی دردسترس هستند. دسترسی به منابعی مثل اینترنت و کتابهای آموزشی را هم میتوان اضافه کرد.
لازم نیست فرد حتما از خدمات گرانقیمت استفاده کند، من فایلهای زیادی دیدم در مورد ماسکهای گیاهی، در مورد زیبایی که در فضای مجازی موجود هست، در مورد ورزش هم فرد حتی اگر امکان باشگاه رفتن نداره، امکان پیاده روی رو که همه دارند. پس با کسب اطلاعات صحیح همه می توانند از زیبایی و تناسب مناسب بهره مند شوند.
پیشنهادی برای مادران پس از زایمان برای رسیدن به فرم دارید؟
یکی از مواردی که اکثر متخصصین تغذیه پیشنهاد میکنند شیر دادن منظم به نوزاد و جلوگیری از پرخوری و کم تحرکی میباشد.
مردم معمولا برای زیبایی و تناسب اندام چه میکنند؟
افراد مختلف راههای مختلف را میروند. البته امیدوارم که همه از راههای علمی و اثبات شده استفاده کنند. معتقدم زیادی روی بعضی مسائل نباید فرد خودش را معطل کند. متأسفانه خیلی از کارهای لازم برای زیبایی و تناسب اندام در کشور ما جا افتاده نیست؛ کارهایی که بی خطر و سالم هستند. مانند سالم خوردن، ورزش، پاکسازی و آبرسانی پوست، مراقبتهای سلامت پوست و … اما کارهایی مثل جراحی های زیبایی و جراحیهای لاغری بسیار زیادتر از حد معمول در کشور ما رونق پیدا کرده اند که اصلا خوب نیست و جای تأسف دارد.
لطفا چند مورد از پیشنهادات و راهکارهایی طبیعی برای زیبایی را بیان کنید.
پیاده روی، ورزش، نوشیدن زیاد آب، مصرف زیاد میوه و سبزیجات، کم کردن مصرف روغن و فست فود، خوردن مناسب لبنیات، استفاده از فرآورده های دریایی، استفاده از مغزها (البته کالری مغزها زیاد است و باید در استفاده از مغزها یا همان آجیل افراط نشود.
اما یک راهکار مهم هم ریلکس بودن و استفاده از روشهای تن آرامی یا همان ریلکسیشن و دور کردن خشم و کینه از خود، زندگی را ساده تر گرفتن و ساده زیستی است. باور کنید اثرات این بخش واقعا در چهره هم ظاهر میشود. فردی که آرام است و آرامش دارد چهره ای بسیار زیباتر و ملایم تر دارد تا فردی که مدام استرس دارد یا درگیر خشم و کینه است.
اولین کاری که بعد از بیدار شدن از خواب انجام میدهید؟
هر روز صبح خداوند را سپاس می گویم که نعمت یک روز دیگر زنده بودن و سالم بودن را به من ارزانی داشته است.
توصیه ای برای دانش آموزانی که امسال میخواهند برای پزشکی کنکور بدهند دارید؟
دنبال علاقه حقیقی خودشان باشند و بخاطر اینکه دیگران رشته خاصی را پیشنهاد میکنند سراغ آن رشته نروند بلکه به علایق و روحیات خود توجه کرده و سپس انتخاب رشته کنند.
از شما صمیمانه بابت اینکه وقتتان را در اختیار من و خوانندگان مجله اینترنتی ایران آتا قرار دادید، سپاسگزاری میکنم و امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید.
سلام و سپاس از مطالب و سایت بسیار زیبا و پر ارزشتان.
من دکتر فرهاد سلیمیان هستن. مدرس دانشگاه و مدیر پروژه های مطالعاتی. مدتی است در حوزه های قانون جذب مشغول مطالعات زیادی هستم. چند سوال از خانم دکتر دادرس داشتم. چندبار از سایتهای مختلف جستجو کردم و لی متأسفانه نتوانستم ایمیل یا شماره تماس ایشان را داشته باشم.
لطفاٌ اگر برایتان ممکن است شماره ای از ایشان بفرمایید.
بسیار از لطف شما سپاسگزارم.
سلام . من شراره هستم دوره ابتدایی را در دبستان کهیزک در بندر عباس گذرانده ام . ولی دایم در فکر و خاطرات کودکیم دنبال یکی از دوستان صمیمی ام به نام بهاره دادرس میگردم که پدرش دکتر اطقال ماهری بود. و خودش هم از شاگردان اول های کلاسمون. میخواستم بدونم ایا این بهره دادرس همون بهره دادرس دوره ابتدایی ام در بندر عباس است یا که من اشتباه میکنم. به دفعه فکرم به انترنت و جستجو توی سایت ها افتاد. امیدوارم که خودش باشه و من از پیدا کردن یه دوست بسیار قدیمی خرسند بشم…
سلام
شراره جون اون دبستان کهریزی بود.نه کهریزک
بله ایشون همون بهار دادرس خودمونه
منم با شما همکلاس بودم.
پونه
درود خانوم شراره
بله
بهاره دادرس که بندرعباس مدرسه میرفت خودم هستم
دكتر بهاره دادرس بسيار پزشك به روز و با اگاهي تمام در مسائل درمان بيماران با مشكلات ژنتيكي و روان درماني و درامان اعتياد و نويسنده و محقق عالي هستند