چیزی وجود دارد که شما باید در مورد من بدانید؟ من انسانی کمال گرا بودم که اکنون در حال گذراندن دوران درمان هستم! کمال‌گرایی مرا از مسیر و هدفم خارج کرده بود.

به هرحال، خوش شانس بودم، چرا که در حال تغییر هستم. اما اوضاع شما چطور است؟ آیا شما یا اطرافیان‌تان از کمال‌گرایی رنج می‌برید؟

موضوع اصلی این است که کمال‌گرایی می‌تواند مانع رسیدن شما به اهداف اصلی‌تان شود و شما را از مسیرتان خارج کند. این در حالی است که غرق شدن در ورطه کمال گرایی خیلی ساده و آسان رخ می‌دهد.

زمانی که تازه کمال‌گرایی را شروع می‌کنید، از ویژگی‌های مفید و موثر شخصیت شما محسوب می‌شود. در حقیقت دیگران شما را به خاطر این ویژگی مورد تحسین قرار می‌دهند. معمولا این ویژگی به نام دقت زیاد در جزئیات، پشتکار و سخت کوشی، اتیکت کاری و یا سازماندهی بیش از حد تعبیر می‌شود. همین موضوع سبب می‌شود که شما بیشتر در آن فرو بروید و دنبال کمال بالاتری باشید.

اما به‌تدریج، کمال‌گرایی تبدیل به چیز بدی می‌شود. دقیقا زمانی که مردم از شما به عنوان یک کمال‌گرا یاد می‌کنند، این پدیده مانع از نمایش واقعیت شما می‌شود.

ویژگی کمال گرایی یک رفتار محدود کننده برای هدف و شغل شماست

کمال گرایی تبدیل به رفتار درونی شما می‌شود که محدود کننده شما در شغل و کار و زندگی‌تان می‌شود

به عنوان یک نویسنده

تلاش کردن برای به دست آوردن همه چیز “به طور کامل” به این معنا است که شما برای مشاهده و دستیابی به نتایج زمان بیشتری را اختصاص می‌دهید. من در مورد یک تجربه شخصی صحبت می‌کنم. اول از همه، آغاز به انجام یک کار را به تاخیر می‌اندازم چون حس می‌کنم به اندازه کافی برای انجام درست و صحیح آن آمادگی ندارم. نام این حرکت را “تعلل” می‌گذاریم.

به محض اینکه کار را آغاز نمودم؛ کمال گرایی درونی من، سبب می‌شود روش‌ها و زمان بسیاری را برای تحقیق، بهینه سازی و بهتر کردن آن کنار بگذارم. همین موضوع سبب می‌شود از زمان سایر پروژه‌های مهم برای آماده سازی شکل ارائه مطالب به صورت مفید و موثر در جلسات استفاده کنم.

و مهم‌تر از همه چیز، سلامتی و شادابی من از بین می‌رود. برای بسیاری از افراد، ضرب المثل “وقتی مُردی می‌تونی به اندازه کافی بخوابی”، به عنوان یک توجیه در یک مراسم مهمانی یا خوشگذرانی استفاده می‌شود. اما این موضوع در من سبب کار بیشتر و خواب کمتر شد.

کمال گرایی

به عنوان یک مدیر

خصیصه کمال گرایی زمانی شما را بیشتر عقب نگه می‌دارد که یک مدیر باشید. اگر صادقانه بگویم، به کار بردن استاندارهای فوق حرفه‌ای برای هر چیز، معمولا این موضوع را نشان می‌دهد که شما در یک وضعیت ناامن و ناپایداری هستید. همین موضوع نیز سبب اتلاف بالای منابع و رسیدن به یک جنبه کاملا منفی از شما خواهد شد.

در مورد من، کمال گرایی به معنای آمادگی کامل برای رخداد هر اتفاقی قبل از برگزاری جلسات با مشتری بود. این منجر به درخواست من از تیمم برای تحلیل‌های بیشتر و محتوای حجیم‌تر می‌شد، در حالی که بسیاری از این موارد به کل عبث و بیهوده بود.

همکاران جونیور مدام شکایت کرده و گیج می‌شدند و من به عنوان یک مدیر هدردهنده منابع شناخته شده بودم و افراد به هیچ وجه نمی‌خواستند با من کار کنند. دقیقا چهار سال طول کشید تا من این موضوع را حل کرده و به آن غلبه کنم. در صورتی که اگر این کار را انجام نمی‌دادم، کار من کلا از مسیر اهدافم خارج می‌شد.

کمال گرایی سبب قرار گرفتن شما در معرض فشار روانی و استرس می‌شود و برای تندرستی شما بسیار مخرب است. تمام این موارد، کارایی و اثربخشی شما را تا میزان زیادی پایین می‌آورد. این پدیده یک مسیر رو به نزول مارپیچی است و قطعا مسیر درستی برای کار و زندگی نیست.

در نقطه مقابل، می‌توانید به این فکر کنید که اگر «عالی» را برای کارهایی که انجام می‌دهید رها کنید، چه میزان حس آزادی و رهایی به شما دست خواهد داد. اگر این سنگینی از روی سینه شما برداشته شود، چه حسی خواهید داشت؟

در هر صورت، به این قضیه خوب فکر کنید، کاملا ارزش این را دارد که کمال گرایی را از زندگی خود حذف نمایید.

اما سوال اینجاست. چگونه از شر کمال‌گرایی رها شویم؟

۸ روش برای جلوگیری از کمال گرایی

در این قسمت ۸ روشی که به من کمک کرد تا از کمال گرایی خود دور شوم را برایتان شرح می‌دهم. من هنوز در این زمینه یک کارآموز در حال رشد هستم و نوشتن این مقاله به این دلیل کمی طولانی شد که حس میکردم باید آن مقاله کاملی کنم!

پس قبل از اینکه زیادی از وجود یک راه حل و درمان برای کمال گرایی ذوق زده شوید، باید بدانید که به طور مستمر و پیوسته روی این موضوع تمرین کنید. اما شما به طور قطع می‌توانید در این مسیر رشد کنید. رشدی فوق العاده.

۱. قدردانی و تصدیق

اولین گام در مسیر حذف کمال گرایی این است که قبول کنید که باید کمال‌گرایی را کنار بگذارید. من هیچ گاه این ادعا را نکردم که قبول کنید کمال‌گرا هستید، چون از برچسب زدن متنفرم. اطلاق و برچسب زدن مانند یک دعوت نامه برای خرید ایده‌ای است که کاملا بیخود بوده و به درد شما نمی خورد و همچنین انجام تغییر در شما را سخت‌تر می‌کند. باید بدانید که تغییر دادن یک رفتار، بسیار ساده‌تر از تغییر آن هویتی است که بر روی شما نقش بسته است.

به همان حالتی که در وضعیت تصدیق این موضوع هستید، به این فکر کنید که در چه حالاتی، ویژگی‌های کمال گرایی شما بیشتر برجسته می‌شود؟ این مرحله برای من به گونه‌ای بود که یا باید آن را از شخص دیگری می‌پرسیدم و یا اینکه در بین همه به اشتراک می‌گذاشتم.

۲. چرا کمال‌گرا هستید؟

فهم این موضوع که شما چرا خود را با استاندارهای فوق حرفه‌ای و بالا به چالش می‌کشید، کمک‌کننده خواهد بود. مثل هر عادت دیگرتان، کمال گرایی باید به بخش‌هایی از درون شما خدمت کند، حتی اگر به رشد بیشتر شما نیز کمک نکند.

برای من، کمالگرایی به خاطر ترس از بوجود آمدن یک اشتباه بود؛ اگر اشتباه کنم چه می‌شود؟ و البته حس نیاز به افتخار به انجام بهتر کارها. همچنین کمالگرایی می‌تواند به دلیل کمبود اعتماد به نفس نیز باشد..

این خیلی ساده است که بدانید، شناخت باورهای اصلی و اساسی شما در تحریک کمال گرایی درونی تان بسیار موثر است و یک قدم بسیار عالی برای تغییر آنها می‌باشد. شما توانایی این را دارید که در مورد باورهای خود، آنها را به طور کامل حفظ کنید و دست به انتخاب باورهایی کنید که می‌خواهید از آنها تغذیه کنید.

۳. با بدترین حالت روبرو شوید

کمال گرایی اغلب روشی برای این است که مطمئن شوید هیچ گاه شکست نخواهید خورد. اما ذهنیتی این چنین مقابله گر، نمی‌تواند منشا خلاقیت و افکار ابداعی باشد. برای شکست این موضوع، مفید دانستم که شما را با بدترین سناریو در مورد خودتان روبرو کنم و اینکه چقدر احتمال رخداد این قضیه وجود دارد. آیا در صورت رخداد آن احتمال، کاری از دست شما بر می‌آید؟

اگر شما هم نگران هستید که اگر کمال‌گرایی نکنید، اتفاقات بدی رخ خواهد داد؛ لیست کردن بدترین اتفاقات ممکن در برابر رخدادی که بیشترین احتمال وقوع دارد، برایتان مفید خواهد بود. بعد از آن باید با یک نفر که به او اعتماد کامل دارید صحبت کنید (فردی که حتما کمال گرا نباشد). خارج کردن این ذهینت تاریک در یک هوای تازه، به طور کامل قدرت آنها را از بین می‌برد!

کمال گرایی

۴. استانداردهای لازم را شناسایی کنید

فرضیه‌های خود را در مورد کامل بودن و استاندارد هر کار، به چالش کشیده و مشخص کنید. دقیقا در همین نقطه می‌توان این سوال را مطرح کرد که استاندارد مورد نیاز برای انجام یک کار چیست؟

کاملا یادم هست که کلی وقت گذاشتم تا یک گزارش را با ظاهری بهتر درست کنم و آن را تحویل رییس خود بدهم. بعدا متوجه شدم که او، این گزارش را تنها برای آرشیو کردن درخواست کرده بود و نه برای ارائه به مشتری. در واقع تلاش و زمانی که برای این موضوع صرف کردم، تلف شد. من می‌توانستم این زمان را برای کارهای مهم دیگری صرف کنم.

این موضوع دقیقا مثل برنامه ریزی برای انتقال بک بسته است. در برخی اوقات فقط با لیموزین است که می‌تواند این کار را انجام دهد و در مواقع دیگر دوچرخه کافی است. باید از این موضوع اطمینان پیدا کنید که چه درخواستی را مطرح کرده اید و چه تحویل خواهید گرفت.

۵. استانداردهای خود را تعیین کنید

زمانی که حتی دیگران هم استاندارهای سطح پایینی دارند، ما می‌توانیم استاندارهای فوق‌العاده خود را در حالت کمال گرایی کنار بگذاریم. تفکر ما این است که باید فراتر از انتظارها باشیم تا یک عملکرد خوب را از خود به نمایش بگذاریم. از دیدگاه من، دو نوع تغییر در استانداردهای من کاملا مفید بود:

در اول کار، دیدگاه مادرم را پذیرفتم که می‌گفت: “به اندازه کافی خوب بودن، به اندازه کافی خوب است”. این دیدگاه، زمانی که به اندازه کافی خوب هستید، به شما حس رضایت از خود می‌دهد. زمانی که در شرایط سختی هستم همین گفته مادرم به ذهنم می‌آید که به اندازه کافی خوب بودن، خوب است.

همچنین من یک رییس داشتم که همواره می‌گفت من از شما می‌خواهم که کارهایتان را 100 انجام دهید، نه 120 و نه حتی 150. در واقع هدف او از این حرف این بود که حداقل کار را در سطح 80 تحویل بدهید و در همین حال می‌دانست که من نمی‌توانم کاری را در سطحی کمتر از 100 انجام دهم. اولین گام برای من این بود که خودم را از 120 به 100 برساند.

در مرحله دوم، به پذیرش استانداردهای مبتنی بر موقعیت و وضعیت پرداختم. این موضوع به معنای تغییر استانداردها به تناسب شرایط است. به طور مثال برای جلسات داخل شرکتی، از کپی نمودارها استفاده کردم و از ارائه پاورپوینت خودداری کردم. این کپی‌ها به اندازه کافی خوب بودند و همزمان در زمان صرفه جویی خوبی برای سایر کارها صورت می‌گرفت و برای سایر جلسات با مشتریان آماده می‌شدم. این استانداردهای متفاوت و بهینه را با تیم خود نیز به اشتراک بگذارید و آنها را به این مسیر دعوت کنید و از تفویض اختیار بپرهیزید. نباید به خاطر کمال گرایی خود، دیگران را به زحمت و رنج بیاندازید.

۶. خودگویی‌ها را کنترل کنید

در عین اینکه در حال آموزش خودتان هستید، یکی از قوی‌ترین موانع موجود در مسیر شما، حرف زدن با خود است. زمانی که صدایی درون مغز شما می‌گوید که “اگر این کار ارزش انجام دادن دارد، پس ارزش انجام دادن به بهترین صورت ممکن را نیز دارد” یا “تنبل نباش” یا “همه چیز بستگی به همین کار دارد”، متوقف کردن شما از رفتن به سمت کمال گرایی سخت‌تر می‌شود.

پس باید به صحبت‌های خود و مدل حمایتی ذهن از کمال گرایی دقت کنید. زمانی که درگیر این مارپیچ‌های ذهنی خودگویی‌ها شدید، باید برای آنها جایگزین‌هایی را پیدا کنید.

باید همچنین در مورد زمان‌هایی که عادات کمال گرایانه خود را تغذیه می‌کنید، فکری کنید و از گفتگوهای مثبت استفاده نمایید. به طور مثال، زمانی که تیم خود را تشویق و حمایت می‌کنید، یا وقتی به خود می‌گویید که فقط کمی بیشتر؛ باید به عقب برگشته و از خود سوال کنید که آیا این کارها واقعا لازم هستند؟

۷. دلیلی برای ادامه دادن پیدا کنید

این مورد درباره انجام دادن کاری است که شما می‌توانید به بهترین شکل آن را تمام کنید اما در یک محدوده زمانی مشخص. با این تفاسیر، شما تا زمانی که آن را به صورت “کامل” انجام نداده باشید، توانایی تکرار دوباره آن را ندارید. برخی اوقات شما باید یک محدودیت در مورد میزان کاری که انجام می‌دهید، تعیین کنید.

تعیین سقف زمانی برای این کارها فوق‌العاده است. به طور مثال، فرض کنید این مقاله را باید تا ساعت 5 عصر امروز در ایران آتا منتشر کنم، در چنین حالتی حتی اگر این مقاله در بهترین حالتی که انتظارش را داشتم هم نباشد، باید آن را منتشر کنم.

اگر تمایل ذهنی شما به کسب کمال در انجام یک کار باشد، تنها به طور مثال نیم ساعت بر روی آن وقت بیشتر بگذارید. تایمر گوشی‌تان را روی ساعت مشخص تنظیم کنید و زمانی که به صدا درآمد، مثل امتحانات مدرسه، ورقه‌ها را بالا ببرید!

۸. آزمایش کنید

کارهایی که برای مقابله با کمال‌گرایی برایتان مفید هستند را یادداشت کرده و در مورد آنها تمرینات منظمی داشته باشید.

با توجه به تفاوت میان موقعیت‌های مختلف و شرایط گوناگون، تست کردن این تکنیک‌ها و مشاهده نتایج بسیار سودمند است. در این مورد با شرایط کم خطر و ریسک پایین آغاز کنید (به طور مثال تمرینات خود را به جای جلسه هیئت مدیره، در جلسات تیمی انجام دهید) و در طی این مسیر به اندازه کافی یاد می‌گیرید.

بعد از این، تمرینی تحت عنوان “ارائه به اندازه کافی خوب” را به جای “ارائه کامل” انجام دهید. در طی هر روز حداقل یک موقعیت این چنینی را برای خود ایجاد کرده و تمرین کنید. در هر صورت، کمال گرایی یک عادت محسوب می‌شود و شما برای کنار گذاشتن آن باید یک عادت دیگر را جایگزین و آن را تمرین کنید.

یادم می‌آید که در گذشته 3 ساعت از بعد از ظهر جمعه را برای نوشتن و ضبط پست‌های صوتی هفتگی روز دوشنبه اختصاص می‌دادم؛ این در حالی بود که کل پست صوتی حدود دو و نیم دقیقه بود، اما من آن را پنجاه یا شاید صد بار تکرار می‌کردم تا اینکه به بهترین نتیجه برسم.

درست است که این پست صوتی برای هزاران نفر ارسال می‌شد، اما واقعا 3 ساعت؟ زمانی که همسر و فرزندانم منتظر بودند تا با هم به دوچرخه سواری برویم؟ آن موقع تصمیم گرفتم توقف کمال‌گرایی را به صورت یک تمرین آزمایشی برای پست صوتی تست کنم.

همچنین، این امکان را داشتم که با چیزهای مهربانانه‌تری که به خودم می‌گفتم، این تست را انجام دهم و با محدودیت‌های زمانی که مشخص می‌کردم، استانداردهای خودم را بسنجم و آن را از 120 به 100 برسانم.

این موضوع نشان دهنده گزینه‌های جایگزینی است که همواره مقابل شما هستند و می‌توانید آنها را تست کنید و با تمرین آنها روز به روز بهتر شوید.

کمال گرایی

نتیجه گیری

یکی از خنده دارترین چیزها در مورد کمال گرایی این است که هیچ یک از ما، هیچ گاه آن را به عنوان یک مانع و آسیب رسان به حرفه و مشاغل خود محسوب نمی‌کنیم. اما باید بدانیم که اگر کمال گرایی را به کنترل خود درنیاوریم، قطعا این اتفاق خواهد افتاد.

پس باید شروع به شناسایی این موضوع در زندگی خود کنید و با تست روش‌های مختلف، راهی را برای حل آن بیابید. با این روش شما خواهید توانست گرایش خود به سوی کامل کردن کارها را به نفع خود تمام کنید نه به زیان. زمانی که “کامل” بودن را به عنوان یک استاندارد در زندگی خود کنار بگذارید، احساس بسیار بهتری خواهید داشت.