1. تفاوت بین حقیقت و مفهوم چیست؟
الف. یک مفهوم، تفکری از شی جدا از هم با یک نام یا شناسه شی است.
ب. افکار در دوران کودکی بوجود می آیند. ذهن نوزادان شامل مفاهیم کمی است، در حالی که ممکن است ذهن یک فرد عاقل گاهی اوقات مفاهیم بسیاری داشته باشد. اما همواره فرد عاقل به طور مستقیم درک میکند که تفکیک کننده توهم است.
ج. بدون اندیشه هیچ شی وجود ندارد. (به عنوان مثال در خواب بدون خواب دیدن، تحت بیهوشی عمومی، و یا در وضعیت اوج مراقبه (Samadhi)) زیرا براساس تعریف شی چیزی است که به آن فکر کنیم.
د. حقیقت بر اساس تفکرات نمیباشد و همچنین تفکیک شدنی نیست.
2. مفاهیم درست و نادرست چه هستند؟
الف. باور یک مفهوم است که حاوی مفهوم دلبستگی است.
ب. باوری که نمیتوان آن را با مشاهده مستقیم تایید کرد، موضوعی است که مخالف-باور به آن حمله میکند. بنابراین بایستی با تکرار مداوم آن باور را تقویت کرد.
ج. از آنجایی که حقیقت تفکیک ناپذیر است، نمیتوان آن را درک کرد. بنابراین مفاهیم نمیتوانند به صورت حقیقی توصیف شود. (اما می توانند درست باشند. بندهای ز – ح را ببینید.)
د. به عنوان مثال: یک جسم مادی تعریف شده مجزا از سایر اشیاء مادی است. بنابراین، اشیاء مادی حقیقی نیستند. باور (براساس فرهنگ ماتریالیستی) به این است که اشیاء مادی حقیقی هستند و تا زمان مشاهده نارسانایی بین اشیا و حقیقت این افکار پایدار است.
ه. گرچه مفاهیم نمیتواند حقیقت را توصیف کند، اما میتوانند به حقیقت اشاره داشته باشند.
و. یک اشاره گر یا پوینتر، دعوت کننده به مشاهده مستقیم تفاوت بین شی و حقیقت است.
ز. اگر مفهومی ادعا یا دلالت کند بر حقیقت چیزی، آن نادرست است. اگر حقیقت چیزی را نفی کند، درست است. (اما نه توصیفی از حقیقت) مفهوم صحیح میتواند اشاره گری به حقیقت باشد.
ح. به عنوان مثال: این مفهوم که اشیاء مادی حقیقی نیستند درست است و یک اشاره گر به حقیقت است.
3. جهان (عالم هستی) کجاست؟
الف. جهان (عالم) مجموعه ای از اشیاء متشکل از جسم-ذهن و تمام اشیاء دیگر است. جهان به نظر میرسد در زمان و مکان وجود دارد.
ب. با این حال، زمان و مکان (فضا) چیزی جز مفاهیم نیستند. آنها حقیقی نیستند.
ج. زمان مفهوم تغییر است. از آنجا که همه اشیاء تغییر میکنند، همه اشیاء، مفاهیم زمانی هستند.
د. فضا مفهوم توسعه (اندازه و شکل) است. از آنجا که همه اشیا در فضا گسترش مییابند، تمام اشیاء، مفاهیم فضایی هستند.
4. مفهوم جفت دوگانه چیست؟
الف. اندیشه (تفکر) همیشه یک جفت جدایی ناپذیر از مفهوم را نتیجه میدهد، زیرا هر اندیشه مخالفی دارد.
ب. حقیقت در ظاهر به دوجفت تفکر تقسیم میشود. با این حال از آنجا که حقیقت جدایی ناپذیر است، هیچ اندیشه ای حقیقی نیست.
ج. در نتیجه در ظاهر حقیقت به دو جفت از مفاهیم تقسیم میشود، که به آن دوگانگی میگویند.
د. دو مفهوم از یک جفت همیشه (به دلیل لغو دوگانگی در ادغام متضاد) جدایی ناپذیر هستند.
ه. به عنوان مثال: “من” و نه-“من”، یک جفت دوگانه مفاهیم است. اگر “من” و نه “من” ادغام شوند، مفهومی باقی نمیماند.
5. آگاهی/حضور چیست؟
الف. آگاهی / حضور یک مفهوم یا شیء نیست. این همان چیزی است که از همه مفاهیم و اشیاء آگاه است.
ب. این تغییر نمیکند و هیچگونه گسترش نمی یابد. پس آگاهی بدون زمان و بدون مکان است.
ج. با این حال، گفته میشود که مانند-فضا است. چرا که گفته میشود تمام مفاهیم و اشیاء در آن ظاهر میشود.
د. اصطلاحات “آگاهی/حضور” و “حقیقت”، معادل اشاره گر مفهومی هستند.
6. ما چه هستیم؟
الف. ما یک مفهوم یا شیء نیستیم، زیرا که ما از تمام مفاهیم و اشیاء آگاه هستیم.
ب. بنابراین ما آگاهی/حضور هستیم.
ج. به دلیل اینکه جسم-ذهن و جهان اشیاء، در ما ظاهر میشود – ما در آنها ظاهر نمیشویم.
د. ما در بدن ظاهر نمیشویم، بنابراین ما محدود یا موجود به آن نیستیم.
7. وجود چیست؟
الف. وقتی گفته میشود یک شی وجود داشته باشد، اعتقاد بر این است که مجزا از آگاهی/حضور است. سپس آن نیز به نظر میرسد مجزا از اشیاء دیگر است.
ب. وجود تنها ظاهری است به دلیل اینکه آگاهی/حضور همیشه تجزیه ناپذیر باقی میماند.
ج. ظاهرا وجود حقیقی اشیاء توهم نامیده میشود. (مایا)
د. عاقل تنها در آگاهی/حضور هست و تنها درباره آگاهی/حضور میداند. او میداند که از هیچ چیز جدا نیست.
8. “من” چگونه شیئی است؟
الف. وقتی سخن از مفهوم “من” است، مجزا از آگاهی/حضور درنظر گرفته میشود. گفته میشود شی “من” وجود دارد.
ب. با این حال، به روشنی میتوان نشان داد که شی نه “من” وجود ندارد.
ج. ما اشیاء نیستیم و ما به عنوان اشیاء وجود نداریم. ما حقیقت هستیم. (آگاهی / حضور)
9. چه چیزی باعث میشود تا به نظر برسد که اشیاء دیگر وجود دارند؟
الف. هر گاه شی”من” به نظر میرسد كه بوجود می آید، شیء نه-“من” نيز به نظر میرسد به وجود می آید.
پس، تمایل برای تکمیل نیز مطرح میشود، كه شامل تمایل به شیء نه-“من” است.
اما، چون ترس/تمایل یک جفت دوگانه را تشکیل میدهند، هر زمان که میل ناشی میشود، ترس نیز ناشی میشود، از جمله ترس از شیء نه-“من” .
بنابراین، به نظر میرسد شی نه-“من” حقيقي است.
انديشه نيز به شيء نه-“من” در انبوهي از اشياء ظاهري و ترس/تمایل تجزيه ميشود، كه باعث ميشود همه آنها حقيقي به نظر برسند.
10. سرشت راستین تمام اشیاء چیست؟
همه اشیاء ظاهری در حضور/آگاهی بوجود می آیند.
از آنجا که فضای فیزیکی و زمان اشیاء ظاهری هستند، آنها نیز در آگاهی/حضور بوجود میآیند.
هیچ شیء ظاهری، جدا از آگاهی/حضور نيست. بنابراین، تمام اشیاء ظاهری در آگاهی/حضور تشکیل شده است.
تا به حال در وب فارسی مطلبی ندیده بودم که 2 ساعت کامل دربارش فکر کنم . در این پست خیلی ساده کلید های اصلی و توضیح دهنده ای درباره ای این ایده که آگاهی اساس تشکیل جهان ماست ارائه شد.
دقیقا همانطور که در شماره 2 گفته شد دو تفاوت نگاه به حقیت و واقعیت دو نگاه متفاوت ماتریالیستی و متافیزیکی رو به وجود میاره که ایده ی متافیزیک از این بابت که قابل آزمایش نیست (همینطور ابطال پذیر نیست) توانایی اثبات علمی رو نداره کنارگذاشته شده . اما دقیقا یک ایده نسبتا تازه که راهش رو خیلی دقیق نسبت به متافیزیک کاملا جدا کرده در حالیکه میگه ماده و موج خودشون جزو مفاهیم هستند این ایده است که حقیقت رو آگاهی تشکیل میده . یعنی در عین حالیکه ماده و موج رو حقیقت نمیدونه (نگاه ماتریالیستی) راهش رو کاملا از متافیزیک جدا میکنه .
با استفاده از این کلید ها حتی میشه در مورد فلسفه و تفکر بخشی از کوانتوم که در فیزیک به نظر پیچیده میاد هم صحبت کرد.
همونطور که در کلیدها ازائه شد همه ی مفاهیم تفکیک پذیر هستند ( مثلا ما میتوانیم یک تصادف رو به چگونگی وقوع اون تصادف یا زمان(کی) یا مکان (کجا) تفکیک کنیم)
اما صحبتی که کوانتوم میکنه اینه که این چگونگی و زمان و مکان جزوی از این تصادف نیستند ، در واقع ما (ناظر) برای فهم اون حقیقت این پارامتر ها در آن به وجود میاریم. یعنی اینکه کی یا کجا این تصادف(حقیقت) رخ داد جزو اون تصادف نیست و این توسط ما در اون تصادف به وجود اومده(مفهوم)
tosie haee =besyar mofidi boodand.
sepas.
من با اینکه ما حقیقت نیستیم مخالف هستم. همه ما در حقیقت جزئی از حقیقت هستیم و نه فقط آگاهی
bazi jahaee matn ro motavaje nashodam vali bande avalesh jaleb bood
اینا همه زاییده یه فکر خراب و مذهبی هست. شما اومدید از بعضی اصطلاحات فیزیک سوء استفاده کردید که تفکرات مذهبی تون رو تبلیغ کنید که خیلی بیشرمانه هست. براتون خیلی متاسفم برادر عزیز
مطلب جالبی بود.در مورد آگاهی بدون جا و یا هوشمندی بدون مکان جستجو می کردم.مطالب به زبان انگلیسی فراوان ولی منابع فارسی تقریبا هیچ است. ممنون. فقط نفهمیدم به قول دوست ناشناس چه ربطی به مذهب داشت؟؟؟!!! علم به هوشمندی جاری در هستی پی برده و مطالب مربوط به حقیقت و واقعیت نیز سالهاست توسط فلاسفه راجع به آن بحث میشود.تعصب چه در دینداری و چه در بی دینی انسان را از کاوشگری و حرکت رو به جلو و درست اندیشی باز می دارد