تئودور هرتسل با پیبردن به شدت احساسات یهودستیزی در اروپا، به این نتیجه رسید که یهودیان باید برای خود کشوری مستقل داشته باشند. وی پس از انتشار کتابی تحت عنوان کشور یهود برای رسیدن به این هدف جنبش سیاسی صهیونیست را تاسیس کرد. مکتب صهیونیسم بر پایه تفکرات سکولار پایه ریزی گردید نه تعالیم تورات و یهودیت، همین امر موجب گردیده که در زمان حاضر نیز بسیاری از یهودیان جهان در جنبشهای صهیونیسم حضور نداشته باشند و از آن حمایت ننمایند.
جنبش صهیونیست از پادشاه امپراطوری عثمانی (سلطان عبدالحمید) درخواست همکاری برای تشکیل دولت صهیونیست در فلسطین را میکنند، که پادشاه عثمانی به این درخواست چنین پاسخ میدهد:
به دکتر هرتزل بگویید که در اینباره نقشههای جدیدی را طرحریزی نکند، چرا که من نمیتوانم حتی از یک وجب خاک فلسطین گذشت کنم. این سرزمین ملک من نیست بلکه ملک امت اسلامی است و این امت در حفظ این سرزمین تلاش بسیاری کرده است و آن را با خونش آبیاری کرده است. پس یهود پولهای میلیونی خود را نگه دارد و اگر روزی دولت خلافت پاره پاره گشت میتوانند فلسطین را بدون هیچ بهایی بدست بیاورند. اما تا زمانی که من زنده هستم اگر بدنم تکه تکه شود برای من آسانتر از آن است که ببینم فلسطین از دولت عثمانی جدا گشته است و این امریست که هرگز متحقق نخواهد شد. من هرگز نمیتوانم راضی شوم که بدن ما در حالی که زنده هستیم تکه تکه شود.
از لحاظ تاریخی، سرزمین فلسطین دارای تنوع مذهب، با اکثریت مسلمان بوده است که روابط دوستانه با برادران مسیحی، یهودی، و دروزی خود داشته اند.
از قرن بیستم ایدئولوژی ناسیونالیستی یهودی به نام صهیونیسم شروع به توسعه کرد. هدف اصلی صهیونیسم ایجاد یک کشور یهودی در فلسطین بوده است.
از سال 1887 که ایدئولوژی صهیونیسم شکل گرفت تا سال 1946 که هنوز تشکیلاتی با عنوان کشور اسرائیل ایجاد نشده بود، جمعیت یهودیان فلسطین از 3% به 31% افزایش یافت. بیشترین مهاجرت جمعی یهودیان به فلسطین پس از جنگ جهانی اول و از بین رفتن امپراتوری عثمانی بود. در سالهای 1920 تا 1948 فلسطین در قیومیت بریتانیا بود. در طول این زمان و با کمک دولت بریتانیا، تعداد فزاینده ای از اروپاییهای یهودی به فلسطین مهاجرت کردند و باعث شدند تا جمعیت یهودی از یک اقلیت کوچک به جمعیت حدود 35 درصدی در سال 1948 رشد کند. البته تا این سال یهودیها در کمتر از 6 درصد سرزمین فلسطین به صورت متمرکز ساکن بودند. همچنین در آن زمان بخشهای جنوبی فلسطن دارای جمعیت پراکنده و صحرانشین بود.
نقشه روبرو اسرائیلی را نشان میدهد که برای اولین بار پس از بیانیه سازمان ملل متحد در سال 1947 ایجاد شد. بخش اسرائیل نارنجی است، بقیه همه سرزمینهای عربی هستند. توجه داشته باشید که بیت المقدس به طور کامل در داخل سرزمینهای عرب بوده و اسرائیل بسیار کوچکتر از آن چیزی است که امروز است. همچنین توجه داشته باشید که اسرائیل هیچ حضوری در داخل منطقه اطراف اورشلیم ندارد. نه شهرکی و نه سربازی.
در سال 1948 که دولت يهود به رهبری دويد بن گوريون تاسيس شد، آخرين سربازان بريتانيا از فلسطين خارج شدند گويا که ديگر به ماموريتي که داشتند نايل آمدند.
پس از جنگ اعراب و اسرائيل 1949 اکثر مناطق فلسطين به اشغال اسرائیل درآمد.
نقشه روبرو مناطق اشغالی فلسطین تا سال 1949 را نشان میدهد.
البته این آخرین کشورگشایی و یا به عبارت صحیحتر آخرین اشغالگری اسرائیل نبوده است.
در جنگ 1967 اسرائیل پس از پیروزی در جنگ شش روزه با اعراب، نوار غزه و شبه جزیره سینا را از مصر، کرانه باختری را از اردن و بلندیهای جولان را از سوریه اشغال کرد.
در سال 2002 ، با پشتیبانی عربستان سعودی، اتحادیه عرب طرحی برای صلح با اسراییل ارائه کرد که طبق آن، اسراییل باید به مرزهای ژوئن 1967 عقبنشینی می کرد؛ اما اسراییل آن را نپذیرفت.
نقشه زیر شاید اشغالگری رژیم صهیونیستی را بهتر نشان دهد:
اقا دمت گرم من خیلی وقت بود دنبال همچین مطلبی می گشتم .چرا توی ویکی پدیا یه صفحه با همین مطالب درست نمی کنی که ماندگاتر باشه ؟
عالی بود
خوب بود امیدواریم تقریبا نابود شه حسین
اسراییل مانند کپک نان می باشد که هر چه بیشتر گسترش می یابد نان را الوده تر می کند