احتمالا برای شما هم پیش آمده که مثلا بخواهید برگردان معادل کلماتی از یک زبان خارجی را یاد بگیرید٬ اما پس از مدتی همه آنها را فراموش کرده باشید. خوب کجای کار میلنگد؟
سوالی از شما دارم! لطفا با خودتان صادق باشید. آیا برای یادگیری برنامهای جامع یا به قول اهل فن استراتژی دارید؟ هر کاری اصولی دارد و آموزش (یادگیری هر چیزی) هم اصولی دارد. در این پست دوست دارم درباره اصول یادگیری کیبرد فرسایی کنم:
1- تکرار
بروسلی: من از مردی که 10000 ضربه را یکبار اجرای کرده است نمیترسم٬ بلکه از مردی میترسم که یک ضربه را 10000 مرتبه تمرین کرده باشد.
به قول معروف اگر یادگیری سه اصل خیلی مهم داشته باشد٬ آنها عبارتند از: تکرار٬ تکرار و تکرار!
من شدیدا معتقدم که تسلط میوه شیرین تمرین و تکرار است. برای یادگیری هر مهارتی٬ بایستی آن را تکرار کنید.
هر مهارتی با تمرین مستمر در طول زمان به یک توانمندی تبدیل میشود.
2- تمرکز
استیو جابز: مردم فکر میکنند که تمرکز کردن یعنی گفتن ”بله” به کاری است که روی آن تمرکز میکنند. اما اینگونه نیست. تمرکز کردن یعنی ”نه” گفتن به صدها ایده دیگر که وجود دارند. باید بادقت انتخاب کنید.
امروزه با وجود عوامل حواسپرتی٬ مانند شبکههای اجتماعی٬ مولتیتسکینگ یا همان چندوظیفهای٬ دفاتر پلان آزاد و … ما درحال دریافت محرکهای دائمی هستیم. ما توانایی تمرکز را از دست دادهایم٬ همان چیزی که برای یادگیری نیاز داریم.
برای یادگیری مهارتی جدید شما نیاز به تمرکز در محیطی آرام دارید. من هنگام مطالعه به موسیقی بدون متن گوش میدهم و این باعث حواس پرتی من نمیشود.
3- چارچوب و جزئیات
برای درک یک موضوع خاص بایستی پایه و اساس آن را مورد بررسی قرار داد. برای همین من مثلا برای خواندن یک کتاب ابتدا فهرست و مقدمه آن را مطالعه میکنم. اینگونه هنگام مطالعه کتاب میتوانم ارتباط بخشهای مختلف آن را بهتر درک کنم. البته جزدیات هم مهم هستند٬ اما در جای خود. با پرداختن به جزئیات قبل از فراگیری کلیات و اصول پایهای احتمال دارد یادگیری شما سطحی باشد. بنابراین سعی کنید ابتدا موضوعات مرتبط پایهای را فرا بگیرید.
4- رابطه
یادگیری با درک چارچوب و جزئیات (نقطه قبل) درک خوبی از روابط بین اطلاعات برایم بوجود میآورد و این برای حفظ آنچه یادگرفهایم بسیار مهم است.
ایجاد یک ارتباط معنی دار در سراسر موضوع مورد مطالعه یکی از بهترین راهها برای حفظ و سرعت بخشیدن به یادگیری است.
5- شتاب
شتاب متغیری بسیار عالی برای یادگیری است.
برای مثال اگر شما در حال گوش دادن به یک سخنرانی هستید٬ میتوانید آن را با سرعت بیشتری (2x) گوش دهید. شما در زمان کمتری محتوای بیشتری را مرور میکنید.
همیچنین شما تحت فشار قرار میگیرید و خود را با تغییرات وفق میدهید. مثلا در سخنرانی دیگری که به صورت معمول با سرعت زیادی اجرا شود٬ شما آمادگی لازم برای یادگیری از این سخنرانی را نیز خواهید داشت.
مثال دیگر اینکه مثلا شما برای یک اراپه در کلاس اگر میخواهید آماده شوید. هنگام تمرین اراپه را با سرعت بالایی انجام دهید٬ وقتی بتوانید با سرعت بالا اراپه خوبی داشته باشید٬ مطمپن خواهید بود که با سرعت معمولی نیز میتوانید ارائهای خوب و عاری از تنش خواهید داشت.
امیدوارم این مطلب که ترجمهای از Alessio Bresciani بود مورد توجه شما قرار گرفته باشد. خوشحال میشوم شما نیز تجارب و آموختههای خود را در ایران آتا منتشر کنید.