ایالات متحده آمریکاپس از آنکه دیدگاه های بخش نخست و دوم افسانه های ایالات متحده آمریکا را خواندم، تصمیم گرفتم بخش سوم را هم بنویسم. فقط خواهش می‌کنم تعصب‌های کورکورانه را نسبت به این کشور کنار بگذارید و این پست را بخوانید. در این پست و پست‌های پیشین قصد مقایسه ایران و آمریکا را نداشته ایم و تنها قصد ما این است که شما را واداریم تا کمی درمورد افسانه های آمریکا تامل کنید.

هزاران نفر به ایالات متحده آمریکا مهاجرت می‌کنند، چون USA می خواهد به آنها کمک کند.

این یک دروغ است. ایالات متحده آمریکا به این مهاجران نیاز دارد. آنها بیشتر به برنامه نویسان با استعداد، اقتصاددانان، پزشکان و مهندسان روادید ارائه می‌دهند. بسیاری از آمریکایی‌ها برای تبدیل شدن به برنامه نویس، اقتصاددان، پزشک، مهندس و … استعداد چندانی ندارند. در مایکروسافت، اینتل، کامپک، اپل و … بسیاری از کارمندان را مهاجران تشکیل می‌دهد. آمریکایی‌ها  بدون مهاجران و استعدادهای جدیدی که هر سال به آنجا می‌روند، نمی‌تواند چیز خوب جدیدی تولید کند. اگر مرزهای ایالات متحده آمریکا برای مهاجران بسته شود، آمریکا متوقف می‌شود.

علاوه بر این، آمریکایی ها نیاز به خدمتگذاران بسیاری دارند که در هتل‌ها، ادارات، بیمارستان‌ها، مغازه‌ها، سوپر مارکت‌ها کار کنند که  بسیاری از آنها مهاجران کشورهای فقیر هستند.

تنها برخی از مهاجران به شهروندان آمریکایی تبدیل می‌شوند و بقیه پس از سال‌ها خدمت‌گذاری باید به کشورهای خودشان برگردند.

گاهی به اینکه بعضی ها با غرور می‌گویند “فلان کس که در فلان شرکت بزرگ آمریکایی کار می‌کند ایرانی است” و وقتی که ایرانیان در کشور خودشان به پیشرفتی می‌رسند، به آن می‌خندند و آن را مسخره می‌کنند.

آمریکایی ها از “فرهنگ آمریکایی” سخن می‌گویند و اینکه محبوب‌ترین و بهترین فرهنگ جهان است.

این یک دروغ است. فرهنگ موسوم به “فرهنگ آمریکایی” ترکیبی از برخی از آداب و رسوم انگلیسی، فرانسوی، ایرلندی، آلمانی و برخی کشورهای دیگر است. فرهنگ آمریکایی واقعا وجود ندارد. این فقط یک خرده فرهنگ است.

آمریکایی‌ها تئاتر را دوست ندارد. شما نمی‌توانید سالن تئاتر خوبی در ایالات متحده آمریکا پیدا کنید. آمریکایی‌ها حتی درک درستی از تئاتر ندارند، این همان دلیلی است که تئاتر آمریکایی‌ها را موزیکال کرده است. شخصا اولین باری که به تئاتری در آمریکا رفتم فکر کردم وارد یکی از رستوران‌های پاریس شده ام!

آمریکا نویسندگان بزرگی ندارد. تنها یک نویسنده خوب درخاطر دارم که در ایالات متحده آمریکا به دنیا آمده باشد. اما او ایالات متحده آمریکا را دوست نداشت. او مارک تواین بود، همان نویسنده ماجراهای هاکلبری فین. اما بهتر است بدانید که آمریکایی‌ها نویسندگان بزرگ را دوست ندارد. آنها نویسندگانی را دوست دارند که کتاب‌های پرفروش داشته باشند. کتاب‌هایی که قدرت رسانه ای آمریکا برای آنها تبلیغ می‌کند.

همبرگر اختراعی آلمانی است. فوتبال آمریکایی یک بازی انگلیسی است. هاکی روی یخ و بسکتبال نیز حاصل اندیشه کانادایی است.

فیلم‌های هالیوود، تنها قاتل هنر بزرگ سینما است. شخصا فیلم‌های فرانسوی، بریتانیایی، اسپانیایی و ژاپنی را دوست دارم. منظورم فیلم های قدیمی تولیدشده در این کشورها است. اما فیلم آمریکایی! سینمایی برای مردم {سانسور شد!} است. البته فیلم‌های آمریکایی خوبی هم پیدا می‌شوند! در اینجا سعی دارم فیلم‌های آمریکایی را دسته بندی کنم:

1. “پلیس‌های خوب، آدم‌های مافیایی بد”. در اکثر فیلم‌های مرتبط با پلیس آمریکا، پلیس آدم خوب و راستگویی است و البته احمق! اما یک قهرمان است که می‌تواند همه مافیا را بدون کمک دیگر پلیس‌ها متلاشی کند! (در پست های پیشین در مورد قهرمانان آمریکایی بیشتر نوشته ام!)

2. “دزد باهوش، پلیس احمق و مافیایی بد”.

3. “سربازان آمریکایی شجاع و باهوش (از عوامل CIA یا FBI) و صرب/عرب/روسی/کره ای/ آمریکایی (!)/آلمانی که دزد یا تروریست هستند و البته احمق! اگر چند فیلم این مدلی ببینید، به نظرتان خواهد رسید که در سبک کمدی ساخته شده اند! اینکه سرباز شجاع آمریکایی صدها نفر از دشمنان را می‌کشد و هیچ کس حتی نمی‌تواند به او زخمی بزند.  مبارزان و سربازان آمریکایی در فیلم ها همیشه آدم های خوبی هستند. و اینکه دشمن تنها AK-74 دارد و “قهرمان” آمریکایی M-16. اما در زندگی واقعی “قهرمانان” آمریکایی با دشمنانی که AK-74 دارند تنها با استفاده از F-16 یا ناو هواپیمابر مبارزه می‌کنند. به طور کلی، این نوع فیلم‌ها فیلم‌های تخیلی هستند.

4. کمدی. پلات مهم نیست. لطایف عمده این فیلم‌ها اغلب سکسی و یا اعمال احمقانه و ساده است.

5. “چگونه میلیونر شویم”. داستان در مورد مرد فقیری است که خیلی زود پولدار می‌شود! نقش اول این نوع فیلم‌ها می‌تواند بهتر از دیگران دروغ بگوید. در آخر هم شما به این نتیجه می‌رسید که او آدم خوبی است!

6. درام. در حال حاضر این سبک در هالیوود بسیار نادراست و فیلم‌های درام هالیوودی عمدتا ترکیبی از نوع 4 و 5 هستند.

7. وسترن. این بسیار ساده است. آدم خوبه “کاوبوی” می‌شود و آدم بده راهزن.

8. فیلم فانتزی. فقط برخی از واژه ها مانند “UFO، شاتل فضایی، فضانورد، ماه، سیارات” به آن اضافه می‌شود!

9. فیلم ترسناک. آدم بد (هیولا) و آدم خوب (یا هیولای خوب). آدم بد مردم را می‌کشد، آدم خوب مردم را نجات می‌دهد. آدم بد نابود می‌شود و آدم خوب برنده!

نکته دیگری که در فیلم آمریکایی به چشم می‌خورد این است که در پایان همه خوشحال هستند. آمریکایی‌ها خیلی حساس هستند و اگر قهرمان بمیرد، آنها گریه می‌کنند. در آمریکا برخلاف بسیاری از جاهای دنیا مردها هم در ملا عام گریه می‌کنند.

به فیلم‌های محبوب در ایالات متحده آمریکا نگاهی بیاندازید. در بیشتر این فیلم‌ها تیراندازی، مبارزه، قتل، خشونت و پورنوگرافی دیده می‌شود. با این‌حال آمریکایی‌ها با شگفتی می‌گویند: آه، چرا بچه من با تفنگ به مدرسه رفت و کودکان و بسیاری از معلمان را کشت؟!”

تام کروز در مصاحبه ای گفت: “من می‌خواهم با کودکانم در خارج از ایالات متحده زندگی کنم، چون می‌ترسم که بچه های من اینجا کشته شوند”. اما این بازیگر در تمام این فیلم‌های هالیوودی می خواهد به عنوان یک آمریکایی قدرت و پول زیادی بدست آورد.